رمان
رمان
مای ورلد
پارت 2
( اروم در رو بستم و با خجالت رفتم توی اتاقی که شوگا بهم داده بود تا هر موقع خواستم اونجا بمونم و خودم انداختم روی تخت)
& ا/ت نمیخوای بیای غذا بخوریم؟
- دارم میام
( بلند شدم و رفتم پایین ولی از خجالت سرخ شده بودم رفتم توی اشپزخونه و دیدم تهیونگ و شوگا توی اشپزخونه پشت میز نشستن و با خجالت رفتم و پیش شوگا نشستم)
& ا/ت حالت خوبه؟
- اوه؟ ها؟ چی؟ من؟ اره خوبم
& پس چرا اینقدر سرخ شدی؟ تب داری؟
- عام... نه چیزی نیست خوبم
& مطمعنی؟
- اره مطمعنم
( غذا رو کشیدم سمت تهیونگ)
- بفرمایید اقای کیم
+ ممنون
& چرا اینقدر رسمی؟
- چی؟
& چرا اینقدر رسمی حرف میزنین باهم؟
+ پس میخوای چی بگیم؟
& خب مثل ادم حرف بزنین این خواهرمه مین ا/ت و ا/ت این پسر دوستم کیم تهیونگه دیگه اینقدر رسمی نباشین ولی تهیونگ سعی نکن مخ خواهرمو بزنی ها
+ خوشبختم... باشه فهمیدم بار دومه که میگی
- خوشبختم
& مجبورم به تو یاداوری کنم چون مخ خیلی از دخترا رو زدی از تو بعید نیست ممکنه مخ اینم بزنی
- اوپا اذیتش نکن بیاین غذا بخورین
& باشه
مای ورلد
پارت 2
( اروم در رو بستم و با خجالت رفتم توی اتاقی که شوگا بهم داده بود تا هر موقع خواستم اونجا بمونم و خودم انداختم روی تخت)
& ا/ت نمیخوای بیای غذا بخوریم؟
- دارم میام
( بلند شدم و رفتم پایین ولی از خجالت سرخ شده بودم رفتم توی اشپزخونه و دیدم تهیونگ و شوگا توی اشپزخونه پشت میز نشستن و با خجالت رفتم و پیش شوگا نشستم)
& ا/ت حالت خوبه؟
- اوه؟ ها؟ چی؟ من؟ اره خوبم
& پس چرا اینقدر سرخ شدی؟ تب داری؟
- عام... نه چیزی نیست خوبم
& مطمعنی؟
- اره مطمعنم
( غذا رو کشیدم سمت تهیونگ)
- بفرمایید اقای کیم
+ ممنون
& چرا اینقدر رسمی؟
- چی؟
& چرا اینقدر رسمی حرف میزنین باهم؟
+ پس میخوای چی بگیم؟
& خب مثل ادم حرف بزنین این خواهرمه مین ا/ت و ا/ت این پسر دوستم کیم تهیونگه دیگه اینقدر رسمی نباشین ولی تهیونگ سعی نکن مخ خواهرمو بزنی ها
+ خوشبختم... باشه فهمیدم بار دومه که میگی
- خوشبختم
& مجبورم به تو یاداوری کنم چون مخ خیلی از دخترا رو زدی از تو بعید نیست ممکنه مخ اینم بزنی
- اوپا اذیتش نکن بیاین غذا بخورین
& باشه
۴.۶k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.