Part⁸
Part⁸
پدر ارباب کیم اومد و مهمونی و رقص شروع شد
^ارباب باید با یکی برقصه
~پسرم با کی میرقصی؟
_امم...
~خودم انتخاب کنم؟
_بله پدر
~با خدمتکاری ک جلوته(اشاره ب دایون)
+چییییی
~نکنه دلت مرگ رو میخاد...بدو بیا برقص
+اخه رقصش رو بلد نیستم
_پات رو روی پا هام بزار و هم راهی کن
+ب....ب...باش...ه...
~شروع رقص
ویو تهیونگ
از کمر باریکش گرفتم و یک دست رو زیر گوشش گذاشتم...مثل زمان کی///س
_پاهات رو بزار
+ب...باش
ویو دایون
از کمرم گرفت احساس راحتی نداشتم...ولی مجبور بودم...پاهامو گذاشتم رو پاهاش و دستام رو روی شونش...رقص شروع شد
پرش زمانی به پایان رقص
+تموم شد؟
_عاره...کیف داده بود بهت؟
+عااا...نه
~رقص عالی ای بود واقعا لذت بردم
+م....م....مرسی...
~خببب...زمان میرسه ب ازدواج پسر گلم
_من انتخابمو کردم پدر
~لطفا بگو
یک دختره ی خود شیفته *
*قطعا منم هومم(هول دادن دایون)
دایون داشت میوفتاد ک تهیونگ گرفتش
_خوبی؟
+عاا...امم...عاره...مرسی
~خب انتخابتو بگو
_انتخاب من.....
بچا ساعت 12 نصفه شبه خوابم میاد فردا ظهر طولانی مینویسم لایک فراموش نشه
پدر ارباب کیم اومد و مهمونی و رقص شروع شد
^ارباب باید با یکی برقصه
~پسرم با کی میرقصی؟
_امم...
~خودم انتخاب کنم؟
_بله پدر
~با خدمتکاری ک جلوته(اشاره ب دایون)
+چییییی
~نکنه دلت مرگ رو میخاد...بدو بیا برقص
+اخه رقصش رو بلد نیستم
_پات رو روی پا هام بزار و هم راهی کن
+ب....ب...باش...ه...
~شروع رقص
ویو تهیونگ
از کمر باریکش گرفتم و یک دست رو زیر گوشش گذاشتم...مثل زمان کی///س
_پاهات رو بزار
+ب...باش
ویو دایون
از کمرم گرفت احساس راحتی نداشتم...ولی مجبور بودم...پاهامو گذاشتم رو پاهاش و دستام رو روی شونش...رقص شروع شد
پرش زمانی به پایان رقص
+تموم شد؟
_عاره...کیف داده بود بهت؟
+عااا...نه
~رقص عالی ای بود واقعا لذت بردم
+م....م....مرسی...
~خببب...زمان میرسه ب ازدواج پسر گلم
_من انتخابمو کردم پدر
~لطفا بگو
یک دختره ی خود شیفته *
*قطعا منم هومم(هول دادن دایون)
دایون داشت میوفتاد ک تهیونگ گرفتش
_خوبی؟
+عاا...امم...عاره...مرسی
~خب انتخابتو بگو
_انتخاب من.....
بچا ساعت 12 نصفه شبه خوابم میاد فردا ظهر طولانی مینویسم لایک فراموش نشه
۳.۲k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.