p7اخرین لبخند
پارت 7
اخرین لبخند
-------------------
لباس هاش رو عوض کرد و بعد مدت ها حوصله آشپزی داشت چرا که زود تر از شب های دیگه خونه اومده بود دوکبوکی درست کرد و مشغول خوردن شد با اینکه از تنهایی غذا خوردن متنفر بود اما از18 سالگی عادت کرده بود غذا رو تموم کرد و ظرف هارو شست نمیتونست ذوق و هیجانش رو مخفی کنه با اینکه شنیده بود اون 7 پسر از اون بدشون میاد ولی عادت داشت همیشه مردم بخاطر ظاهر سردش قضاوتش میکردن. یا بخاطر موهای سفیدش بهش میگفتن عجیب و غریب
...............
ساعت 7:30با صدای الارم کوفتیش بیدار شد دیشب هم مثل شب های قبل کابوس میدید
شلوار کارگو کرم برداشت و همراه هودی مشکیش پوشید کولش رو برداشت و به سمت کمپانی رفت در زد و وارد اتاق رئیس کمپانی شد تعظیم کرد و رفت روی یکی از صندلی های اتاق نشست پی دی نیم گفت خب خانم کیم باید قوانین و شکل کار و توضیح بدم البته با توجه به تجربه شما توضیح چندانی لازم نیست.
خب از اون جایی که مدیر برنامه اعضا هستی تو یه خونه زندگی میکنین اجبار نیست ولی برای کار های ضروری باید اونجا باشی میدونی که؟
چون اونا هرجا برن شما هم میری پس بهتره که تو یه خونه زندگی کنین
سانا سر تکان داد و بدون تردید لب باز کرد:من مشکلی ندارم اگه اونا هم مشکلی نداشته باشن!
پی دی نیم روی صندلی اش جابجا شد گفت:اونا یه جورایی به مدیر برنامه قبلیشون عادت کرده بودن چون اون مرد شوخ طبع و شادی بود شاید اولش یکم ناسازگاری کنن بهرحال بیخشید اینو میگم ولی این حجم از ساکت بودنتون باعث میشه قضاوت بشید
+ممنون که درک میکنید.
_خب اینا برنامه قبلی پسراس اونا فعلا دارن روی آلبوم جدیدشون کار میکنن پس جایی نمیرن این میتونه فرصتی باشه که اونا رو مطالعه کنی و دربارشون تحقیق کنی.
+ممنون
_راستی منشی اتاقت رو نشون میده و کلید و ادرس خونه رو هم بهت میگه میتونی بری.
سانا از اتاق خارج شد و سر راه اون 7پسر رو دوباره دید حتی اوناهم با سردی نگاهش میکردن دیگه تحمل نداشت خیلی صبور و قوی بود که تا الان خود کشی نکرده اما ساعت های زیادی رو گریه کرده بود اون شاهد کشته شدن پدر و مادرش بود اونم توی روز تولدش.
منشی تعظیم کرد اما سانا فقط رد شد حتی نگاه هم نکرد اتاق رو نشون داد شمارش رو گرفت و ادرس رو براش پیامک کرد و کلید خونه رو هم داد و رفت نگاهی به اتاق کرد و نشست و مشغول نگاه کردن برنامه هایی شد که
حمایت؟؟؟؟؟؟؟؟
اخرین لبخند
-------------------
لباس هاش رو عوض کرد و بعد مدت ها حوصله آشپزی داشت چرا که زود تر از شب های دیگه خونه اومده بود دوکبوکی درست کرد و مشغول خوردن شد با اینکه از تنهایی غذا خوردن متنفر بود اما از18 سالگی عادت کرده بود غذا رو تموم کرد و ظرف هارو شست نمیتونست ذوق و هیجانش رو مخفی کنه با اینکه شنیده بود اون 7 پسر از اون بدشون میاد ولی عادت داشت همیشه مردم بخاطر ظاهر سردش قضاوتش میکردن. یا بخاطر موهای سفیدش بهش میگفتن عجیب و غریب
...............
ساعت 7:30با صدای الارم کوفتیش بیدار شد دیشب هم مثل شب های قبل کابوس میدید
شلوار کارگو کرم برداشت و همراه هودی مشکیش پوشید کولش رو برداشت و به سمت کمپانی رفت در زد و وارد اتاق رئیس کمپانی شد تعظیم کرد و رفت روی یکی از صندلی های اتاق نشست پی دی نیم گفت خب خانم کیم باید قوانین و شکل کار و توضیح بدم البته با توجه به تجربه شما توضیح چندانی لازم نیست.
خب از اون جایی که مدیر برنامه اعضا هستی تو یه خونه زندگی میکنین اجبار نیست ولی برای کار های ضروری باید اونجا باشی میدونی که؟
چون اونا هرجا برن شما هم میری پس بهتره که تو یه خونه زندگی کنین
سانا سر تکان داد و بدون تردید لب باز کرد:من مشکلی ندارم اگه اونا هم مشکلی نداشته باشن!
پی دی نیم روی صندلی اش جابجا شد گفت:اونا یه جورایی به مدیر برنامه قبلیشون عادت کرده بودن چون اون مرد شوخ طبع و شادی بود شاید اولش یکم ناسازگاری کنن بهرحال بیخشید اینو میگم ولی این حجم از ساکت بودنتون باعث میشه قضاوت بشید
+ممنون که درک میکنید.
_خب اینا برنامه قبلی پسراس اونا فعلا دارن روی آلبوم جدیدشون کار میکنن پس جایی نمیرن این میتونه فرصتی باشه که اونا رو مطالعه کنی و دربارشون تحقیق کنی.
+ممنون
_راستی منشی اتاقت رو نشون میده و کلید و ادرس خونه رو هم بهت میگه میتونی بری.
سانا از اتاق خارج شد و سر راه اون 7پسر رو دوباره دید حتی اوناهم با سردی نگاهش میکردن دیگه تحمل نداشت خیلی صبور و قوی بود که تا الان خود کشی نکرده اما ساعت های زیادی رو گریه کرده بود اون شاهد کشته شدن پدر و مادرش بود اونم توی روز تولدش.
منشی تعظیم کرد اما سانا فقط رد شد حتی نگاه هم نکرد اتاق رو نشون داد شمارش رو گرفت و ادرس رو براش پیامک کرد و کلید خونه رو هم داد و رفت نگاهی به اتاق کرد و نشست و مشغول نگاه کردن برنامه هایی شد که
حمایت؟؟؟؟؟؟؟؟
۴.۰k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.