●مافیای خشن●
PART:3
ویو کوک:
ساعت ۷ شب بود ۸ باید توبار بودم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و موهام و خشک کردم یه کت شلوار مشکی پوشیدم جیمین دم در بود
جیمین:واو فکر کنم امشب کسای زیادی بهت میچسبن کلی هرزه دوروبرد میریزن
کوک :فک نکنم از ترس بتونن به حرفم نکنن
جیمین : اوهوم ساعت ۷:۴۵دقیقس بهتره زودتر بریم
کوک : بریم
(توماشین)
جیمین:میگم رو چی میخوای شرط بندی کنی؟
کوک:رو ۳ تابار اسلحه
جیمین :زیاد نیست؟ البطه میدونم میبری اون روچی شرط میبنده؟
کوک:رو دخترش
پرش زمانی به بار
اقای کیم:(همون پدر ات پدر ات یه شرکت مدلینگ داره وقمار هم میکنه ولی هیچکس نمیدونه)
خوش اومدید آقای جعون
بیا پایین
بیا
پایینتر
.
.
پایین تررررر
اسکل شدی
حمایت
ویو کوک:
ساعت ۷ شب بود ۸ باید توبار بودم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و موهام و خشک کردم یه کت شلوار مشکی پوشیدم جیمین دم در بود
جیمین:واو فکر کنم امشب کسای زیادی بهت میچسبن کلی هرزه دوروبرد میریزن
کوک :فک نکنم از ترس بتونن به حرفم نکنن
جیمین : اوهوم ساعت ۷:۴۵دقیقس بهتره زودتر بریم
کوک : بریم
(توماشین)
جیمین:میگم رو چی میخوای شرط بندی کنی؟
کوک:رو ۳ تابار اسلحه
جیمین :زیاد نیست؟ البطه میدونم میبری اون روچی شرط میبنده؟
کوک:رو دخترش
پرش زمانی به بار
اقای کیم:(همون پدر ات پدر ات یه شرکت مدلینگ داره وقمار هم میکنه ولی هیچکس نمیدونه)
خوش اومدید آقای جعون
بیا پایین
بیا
پایینتر
.
.
پایین تررررر
اسکل شدی
حمایت
۱.۳k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳