کابوس هر شب پارت ۴۵
جین:نارا زنده ای؟
ناراا:اره خوبم
نامجون:دوباره
نارا:اره اما اینبار دیگه به پلیس نمیگم
جین:ببینم تو همون نارای قوی هستی؟
نارا:نه سوکجینا من اون نیستم الان فقط میخوام یکم زندگی کنم ممنون کوک من میرم بخوابم
نارا رفت تو اتاقش لباساش رو عوض کرد رو تختش بیهوش شد یادش اومد امروز باید میرفت سرد خونه تا جنازه پدربزرگش رو دفن کنن حاضر شد رفت پایین که اعضا داشتن جرعت حقیقت بازی میکردن
تهیونگ:نارا خوبی؟
نارا:اره خوبم
هوپی:کجا میری؟
نارا:میرم سرد خونه
یونگی:منم باهات میام
نارا:نه خودم میرم
یونگی:ببینم توقع نداری بعد اون همه بلایی که سرت اومده بزاریم تنهایی بری؟
نارا:باشه
یونگی:میرم حاضر شم
ناراا:اره خوبم
نامجون:دوباره
نارا:اره اما اینبار دیگه به پلیس نمیگم
جین:ببینم تو همون نارای قوی هستی؟
نارا:نه سوکجینا من اون نیستم الان فقط میخوام یکم زندگی کنم ممنون کوک من میرم بخوابم
نارا رفت تو اتاقش لباساش رو عوض کرد رو تختش بیهوش شد یادش اومد امروز باید میرفت سرد خونه تا جنازه پدربزرگش رو دفن کنن حاضر شد رفت پایین که اعضا داشتن جرعت حقیقت بازی میکردن
تهیونگ:نارا خوبی؟
نارا:اره خوبم
هوپی:کجا میری؟
نارا:میرم سرد خونه
یونگی:منم باهات میام
نارا:نه خودم میرم
یونگی:ببینم توقع نداری بعد اون همه بلایی که سرت اومده بزاریم تنهایی بری؟
نارا:باشه
یونگی:میرم حاضر شم
۸۱۵
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.