سناریو (وقتی باهم آشپزی میکنین)
چان: از اونجایی که خونه رو ریخته بودی بهم و از سرتا پای چان آرد بود برگشت گفت
+ ا.ت دستم بهت برسه...(غذا رو سوزوندی)
_ چانننن سوختتتتت
+من جای تو باشم دیگه آشپزی نمیکنم
لینو: ایشون با حوصله داشتن کیمباپ درست میکردن و اصلا نمیذاشت دست بزنی
_ یااااا ددی بزار ببینم چجوری شدههه
+ برو کنار...برای خودمه...برای خوردنش باید یه بوس بدی
لباتو آوردی جلو که عقب کشید 😐🤌
چانگبین: این داداشمون خودشم کم کاری کرده
+ا.ت اصلا میدونی این چیه درست کردیم؟
_ خوبب شبیه هرچی هست بجز غذا (لباتو کیوت میکنی)
+من گرسنمهههه...میتونم تورو به عنوان ناهار بخورم؟ آخه خیلییی کیوتی
هیونجین: فقط مزاحمت میشد و از پشت بغلت میکرد
+چاگیااااا (از پشت بغلت کرد)
_یاااا نکن نمیبینی دارم غذا...
که لباشو گذاشت رو لبات 🙄
هان:+ا.ت میتونیم خودمون از بیرون رامن بخریم چه کاریه؟
_ هومم راست میگی...اصلا منو ببر رستوران
+قربونت برم حاضر شو بریم
و لپتو بوسید
فلیکس: ایشون داشتن براونی میپختن
_ هوممم عالی شدههه چقد خوشمزس
+ میدونی خوشمزه تر از اون چیه
_اوممم...ن.نه
+لبای تو 🤌🙄
و لباتو بوسید و... 🤲🏻
سونگمین: نمیذاشت تو اصلا دست بزنی چون مطمئن بود خراب کاری میکنی
_سونگمین شییی بزار کمکت کنمم
+عزیزم برو بشین حاضر شد خودم میارم
_ چرا نمیزاری من کمکت کنمم؟
+خدا میدونه به جای غذا یه چی دیگه تحویلم میدی
جونگین: هر دوتون داشتین با آرد بازی میکردین که یهو پات سر خورد با مخ افتادی زمین
+ا.تتت حالت خوبه؟
با خنده بلند شدی
_چیزیم نیست
اونم تورو تو بغلش گرفت و محکم فشرد
#سناریو#فیک#استری_کیدز#بی_تی_اس
+ ا.ت دستم بهت برسه...(غذا رو سوزوندی)
_ چانننن سوختتتتت
+من جای تو باشم دیگه آشپزی نمیکنم
لینو: ایشون با حوصله داشتن کیمباپ درست میکردن و اصلا نمیذاشت دست بزنی
_ یااااا ددی بزار ببینم چجوری شدههه
+ برو کنار...برای خودمه...برای خوردنش باید یه بوس بدی
لباتو آوردی جلو که عقب کشید 😐🤌
چانگبین: این داداشمون خودشم کم کاری کرده
+ا.ت اصلا میدونی این چیه درست کردیم؟
_ خوبب شبیه هرچی هست بجز غذا (لباتو کیوت میکنی)
+من گرسنمهههه...میتونم تورو به عنوان ناهار بخورم؟ آخه خیلییی کیوتی
هیونجین: فقط مزاحمت میشد و از پشت بغلت میکرد
+چاگیااااا (از پشت بغلت کرد)
_یاااا نکن نمیبینی دارم غذا...
که لباشو گذاشت رو لبات 🙄
هان:+ا.ت میتونیم خودمون از بیرون رامن بخریم چه کاریه؟
_ هومم راست میگی...اصلا منو ببر رستوران
+قربونت برم حاضر شو بریم
و لپتو بوسید
فلیکس: ایشون داشتن براونی میپختن
_ هوممم عالی شدههه چقد خوشمزس
+ میدونی خوشمزه تر از اون چیه
_اوممم...ن.نه
+لبای تو 🤌🙄
و لباتو بوسید و... 🤲🏻
سونگمین: نمیذاشت تو اصلا دست بزنی چون مطمئن بود خراب کاری میکنی
_سونگمین شییی بزار کمکت کنمم
+عزیزم برو بشین حاضر شد خودم میارم
_ چرا نمیزاری من کمکت کنمم؟
+خدا میدونه به جای غذا یه چی دیگه تحویلم میدی
جونگین: هر دوتون داشتین با آرد بازی میکردین که یهو پات سر خورد با مخ افتادی زمین
+ا.تتت حالت خوبه؟
با خنده بلند شدی
_چیزیم نیست
اونم تورو تو بغلش گرفت و محکم فشرد
#سناریو#فیک#استری_کیدز#بی_تی_اس
۳.۱k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.