دنیای تاریک من (:
#دنیای_تاریک_من
پارت :3
اینها کابوسی از زندگیش هستن که همیشه میبینه و به خاطر همین همیشه با صورت عرق کرده و ترس و عصبانیت از خواب بلند میشه و آب یخ میخوره تا حالش بهتر بشه .
بعد از اینکه حالش بهتر شد بلند شد و لباس های ورزشی مشکیش رو با کلاه مشکی پوشید و رفت بیرون تا قدم بزنه.
داشت قدم میزد که دید توی یک کوچه ی خلوت دارن یک پسر خوشگل کوچولو رو کتک میزنن و قلدری میکنن و میخوان دستشو بشکونن ،لینو بیاهمیت رد شد ولی دوباره برگشت و گفت لعنت بهش آخه چرا بلد نیست فرار کنه و رفت داد زد : یاااااا(هیییی )صبر کنیددد ، اگر جرئت دارید بیاید منو بزنید .
همشون خندیدن و سر دستشون اومد جلو و گفت : هه تورو بزنیم؟ باشه مشکلی نیست معلومه پولدارم هستی ،اوووو ساعتشوووو معلومه کلی پولشه و برگشت به اعضا نگاه کرد و تا اومد برگرده لینو زد پشت زانوش و دستاشو از پشت گرفت و محکم زد تو سرش و افتاد .
لینو گفت :هر کی بیاد جلو رئیستونو از دست میدین ،حالا کی میخواد بیاد جلو ؟ بعد همشون فرار کردن و لینو اون مرد و ول کرد و اونم تا میتونست فرار کرد.
اون پسر کوچولوی مو قهوه ای همه چیز رو دیده بود و دهنش باز مونده بود .
لینو داشت خاک لباساش رو پاک میکرد که اون پسر اومد جلو و گفت :واوووووو تو عالیی بودی! میشه به منم یاد بدی ؟ از کجا یاد گرفتی؟ ها؟
-آه عوض تند تند حرف زدن یاد بگیر که فرار کنی و نزاری بزننت
+اوه اون لعنتیا و بعد از دستش گرفت و گفت راستی میشه بدونم اسمت چیه ؟
-نه
+فکر کنم زیاده روی کردم ،ببخشید.
-لینو
+ها؟
-لینو، اسمم لینوعه
+اوههه واقعااا اسم قشنگیه اسم منم هانه ،هان جیسونگ و بعد دستش رو بلند کرد به معنیه خوشبختم ولی لینو دست نداد و برای اینکه ضایع نشه سرش رو خاروند.
لینو داشت میرفت و هانم همش افتاده بود دنبالش و نگاش میکرد.
لینو اعصابش خورد شد و گفت :چرا همش دنبال منی ؟ توهم کتک میخوای؟
+نه نه فقط باحالی و اگر اونا دوباره بیان سراغم چیکار کنم ؟
-من که فکر نمیکنم بیان به هر حال اهمیتی نمیدم
+هان اومد جلو و گفت هی میشه شمارتو داشته باشم ؟
-نه
+اوه آخه میخواستم برات جبران کنم اگر شمارتو نداشته باشم چجوری پیدات کنم آخه
-میدونستی خیلی تند تند حرف میزنی ؟
+آره درسته آخه جدیدا رپ کار میکنم
_علاقه ای ندارم بدونم
بعد به راهش ادامه داد انگار یک جورایی خوشش میومد دنبالش راه بیوفته همش میگفت (اون مثل یک سنجاب باحاله و خیلی تند حرف میزنه )بعد سرش رو آروم تکون داد و گفت اصلا نمیخوام بهش فکر کنم و برگشت گفت باشه بابا گوشیتو بده شمارمو بدم ولی دیگه دنبالم راه نیوفت و هان خیلی ذوق کرد و زود گوشیشو داد وشماره رو گرفت و تعظيم کردو دوید و...
ادامه دارد 😌
پارت :3
اینها کابوسی از زندگیش هستن که همیشه میبینه و به خاطر همین همیشه با صورت عرق کرده و ترس و عصبانیت از خواب بلند میشه و آب یخ میخوره تا حالش بهتر بشه .
بعد از اینکه حالش بهتر شد بلند شد و لباس های ورزشی مشکیش رو با کلاه مشکی پوشید و رفت بیرون تا قدم بزنه.
داشت قدم میزد که دید توی یک کوچه ی خلوت دارن یک پسر خوشگل کوچولو رو کتک میزنن و قلدری میکنن و میخوان دستشو بشکونن ،لینو بیاهمیت رد شد ولی دوباره برگشت و گفت لعنت بهش آخه چرا بلد نیست فرار کنه و رفت داد زد : یاااااا(هیییی )صبر کنیددد ، اگر جرئت دارید بیاید منو بزنید .
همشون خندیدن و سر دستشون اومد جلو و گفت : هه تورو بزنیم؟ باشه مشکلی نیست معلومه پولدارم هستی ،اوووو ساعتشوووو معلومه کلی پولشه و برگشت به اعضا نگاه کرد و تا اومد برگرده لینو زد پشت زانوش و دستاشو از پشت گرفت و محکم زد تو سرش و افتاد .
لینو گفت :هر کی بیاد جلو رئیستونو از دست میدین ،حالا کی میخواد بیاد جلو ؟ بعد همشون فرار کردن و لینو اون مرد و ول کرد و اونم تا میتونست فرار کرد.
اون پسر کوچولوی مو قهوه ای همه چیز رو دیده بود و دهنش باز مونده بود .
لینو داشت خاک لباساش رو پاک میکرد که اون پسر اومد جلو و گفت :واوووووو تو عالیی بودی! میشه به منم یاد بدی ؟ از کجا یاد گرفتی؟ ها؟
-آه عوض تند تند حرف زدن یاد بگیر که فرار کنی و نزاری بزننت
+اوه اون لعنتیا و بعد از دستش گرفت و گفت راستی میشه بدونم اسمت چیه ؟
-نه
+فکر کنم زیاده روی کردم ،ببخشید.
-لینو
+ها؟
-لینو، اسمم لینوعه
+اوههه واقعااا اسم قشنگیه اسم منم هانه ،هان جیسونگ و بعد دستش رو بلند کرد به معنیه خوشبختم ولی لینو دست نداد و برای اینکه ضایع نشه سرش رو خاروند.
لینو داشت میرفت و هانم همش افتاده بود دنبالش و نگاش میکرد.
لینو اعصابش خورد شد و گفت :چرا همش دنبال منی ؟ توهم کتک میخوای؟
+نه نه فقط باحالی و اگر اونا دوباره بیان سراغم چیکار کنم ؟
-من که فکر نمیکنم بیان به هر حال اهمیتی نمیدم
+هان اومد جلو و گفت هی میشه شمارتو داشته باشم ؟
-نه
+اوه آخه میخواستم برات جبران کنم اگر شمارتو نداشته باشم چجوری پیدات کنم آخه
-میدونستی خیلی تند تند حرف میزنی ؟
+آره درسته آخه جدیدا رپ کار میکنم
_علاقه ای ندارم بدونم
بعد به راهش ادامه داد انگار یک جورایی خوشش میومد دنبالش راه بیوفته همش میگفت (اون مثل یک سنجاب باحاله و خیلی تند حرف میزنه )بعد سرش رو آروم تکون داد و گفت اصلا نمیخوام بهش فکر کنم و برگشت گفت باشه بابا گوشیتو بده شمارمو بدم ولی دیگه دنبالم راه نیوفت و هان خیلی ذوق کرد و زود گوشیشو داد وشماره رو گرفت و تعظيم کردو دوید و...
ادامه دارد 😌
۱.۴k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.