ستآࢪة ی مں٭
ستآࢪةی مں٭
Mყ Sƚαɾ٭
پآࢪت:𝟷𝟺
"هانا"
توی راه تصادف شده بود و ترافیک بود.
من بدبخت یک ساعت دیر رسیدم شرکت و رئیسم کلی غر زد
توی اتاقم بودم و داشتم کار میکردم که یه نفر در زد
من فکر کردم هیونجین،فلیکس یا میاعه چون بجز اونا هیچکس نمیاد تو اتاق من
پس داد زدم:
+گامشو توووووو
بجای یکی از دوستام با قیافه مچالهی رئیسم مواجه شدم...
"گامشدم تو"
+واییی رئیس شرمنده من فکر کردم شما میا اید...
"هانا...شرمنده ولی دارم به فاخ میرم.کمک"
+ها؟
"کراشم رو یکی دیگه کراش داره ولی کراشه کراشم رو یکی دیگه کراش داره ولی باز کراشه کراشه کراشم زن داره"
+خب تو اینجور مواقع...چی بگم خو..برید به کراشتون بگید اگر ردتون کرد به کراشه کراشتون بگید که بهش یچیزی بگه...اسمشونو میدونید؟
"آره...اسم کراش من تمینـه...اسم کراش تمین آیو عه...اسم کراش آیو جونگکوکه..."
خاک تو سرم...حالا چجوری بهش بگم زن کوک منم؟
+ام خببببب..به کراشه کراشه کراشتون بگید از کراشش دست بکشه...مگه نمیدونه زن داره؟
"دوتا بچه ام داره"
+باه...
همون موقع یکی دیگه در زد
+بیا تو
یه فرد مشکی پوش با ماسک و کلاه و یه دسته گل...
کوکی بود🗿
ماسکشو داد پایین و کلاهشم برداشت
_سلا....-
لبخندش تبدیل به اشک شد
"عه کراشه کراشه کراشم..ولی اینجا چمیکنه؟"
_چا...-
+یه کلمه هم حرف نزن!
ریدممم
حالا چجوری به رئیسم بگم که کوک شوهرمه؟
"چا؟"
_چاگی..چاگیا
"چاگیا؟"
+خب رئیس...اصلا شما خودتون شاهد بودید کوک همینجا تو این شرکت از من خواستگاری کردد
"یادمه..."
«فلش بک»
"سوم شخص"
با صدای جیغ از اتاقش بیرون رفت و سمت منبع صداها،در ورودی طبقه پایین رفت
جئون جونگکوک حالا، نه به عنوان همکلاسی دختر، به عنوان یه آیدل برگشته
"بالاخره پیدات کردم خانوم جانگ...اومدم که تورو برای همیشه برای خودم کنم"
Mყ Sƚαɾ٭
پآࢪت:𝟷𝟺
"هانا"
توی راه تصادف شده بود و ترافیک بود.
من بدبخت یک ساعت دیر رسیدم شرکت و رئیسم کلی غر زد
توی اتاقم بودم و داشتم کار میکردم که یه نفر در زد
من فکر کردم هیونجین،فلیکس یا میاعه چون بجز اونا هیچکس نمیاد تو اتاق من
پس داد زدم:
+گامشو توووووو
بجای یکی از دوستام با قیافه مچالهی رئیسم مواجه شدم...
"گامشدم تو"
+واییی رئیس شرمنده من فکر کردم شما میا اید...
"هانا...شرمنده ولی دارم به فاخ میرم.کمک"
+ها؟
"کراشم رو یکی دیگه کراش داره ولی کراشه کراشم رو یکی دیگه کراش داره ولی باز کراشه کراشه کراشم زن داره"
+خب تو اینجور مواقع...چی بگم خو..برید به کراشتون بگید اگر ردتون کرد به کراشه کراشتون بگید که بهش یچیزی بگه...اسمشونو میدونید؟
"آره...اسم کراش من تمینـه...اسم کراش تمین آیو عه...اسم کراش آیو جونگکوکه..."
خاک تو سرم...حالا چجوری بهش بگم زن کوک منم؟
+ام خببببب..به کراشه کراشه کراشتون بگید از کراشش دست بکشه...مگه نمیدونه زن داره؟
"دوتا بچه ام داره"
+باه...
همون موقع یکی دیگه در زد
+بیا تو
یه فرد مشکی پوش با ماسک و کلاه و یه دسته گل...
کوکی بود🗿
ماسکشو داد پایین و کلاهشم برداشت
_سلا....-
لبخندش تبدیل به اشک شد
"عه کراشه کراشه کراشم..ولی اینجا چمیکنه؟"
_چا...-
+یه کلمه هم حرف نزن!
ریدممم
حالا چجوری به رئیسم بگم که کوک شوهرمه؟
"چا؟"
_چاگی..چاگیا
"چاگیا؟"
+خب رئیس...اصلا شما خودتون شاهد بودید کوک همینجا تو این شرکت از من خواستگاری کردد
"یادمه..."
«فلش بک»
"سوم شخص"
با صدای جیغ از اتاقش بیرون رفت و سمت منبع صداها،در ورودی طبقه پایین رفت
جئون جونگکوک حالا، نه به عنوان همکلاسی دختر، به عنوان یه آیدل برگشته
"بالاخره پیدات کردم خانوم جانگ...اومدم که تورو برای همیشه برای خودم کنم"
۲.۳k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.