وقتی مافیان و از دستشون فرار میکنی
وقتی مافیان و از دستشون فرار میکنی
*هه بازم تو چنگش افتاده بودی..هر دفه زودتر از دفه قبلی پیدات میکرد..یا اون سرعت عملش بالا بود یا تو بازی بلد نبودی..ایندفه برخلاف دفعات قبل دستو پاتو بسته بود..همه جا تاریک و ساکت بود..از این وضعیتی که داشتی متنفر بودی و بیشتر از همه از خودت..چون خودت بودی که این وضعیتو واسه خودت درست کردی..صدای در شنیده میشد..خودشه،اومد
جین:ببین کیی اینجاست..کسی که تونست از دست بزرگتر مافیای دنیا فرار کنه..زمانی که فرار کردی چه حسی داشتی؟خسته نشدی از موش و گربه بازی کردن؟!..همیشه تو این بازی بازنده بودی و هستی..چرا ادامش میدی؟*پزخند صدا داری میزنه*روبه روت وایمیسه و دستشو زیر چونت میزاره*
چیه؟چرا ساکتی؟موش زبونتو خورده؟*فکتو فشار میده که دهنت باز میشه*عاا نه زبونت سرجاشه*میخنده*پس حرفی واسه گفتن نداری
ا/ت:چرا؟چرا میای دنبالم؟چرا نمیزاری برم و مثل بقیه زندگیمو کنم*بلند
جین:*دستشو میزاره رو گوشش*وای دختر چقد داد میزنی..خودتم خوب میدونی که چرا میام دنبالت و چرا نمیزارم بری
ا/ت:توهم خوب میدونی که ازت متنفرم و حاظر نیستم حتا یلحظه هم باهات روبه رو بشم؟
جین:*بلند میخنده*فکر کردی واسم مهمه که ازم متنفری؟اینجا رئیس منم و حرف حرف منه!،توهم شخص مهمی نیستی که بخوام وقتمو واسش بزارم و به حرفای مسخرش اهمیت بدم*میره سمت در
ا/ت:یروزی این حرفارو بهت میزنم..مطمئن باش!
جین:*برمیگرده سمتت،خنده مسخره ایی میکنه*وای ترسیدم برم قایم شم..خیلی بیشتر از سنت حرف میزنی
ا/ت:بخند و مسخرم کن..اون روز که بیاد بجای خندیدن التماسم میکنی..
جین:خیلی دوست دارم به حرفای مسخرت گوش کنم و بهشون بخندم ولی کارای مهم تری دارم..بعدن میبینم چوی ا/ت*میره از اتاق بیرون
*هه بازم تو چنگش افتاده بودی..هر دفه زودتر از دفه قبلی پیدات میکرد..یا اون سرعت عملش بالا بود یا تو بازی بلد نبودی..ایندفه برخلاف دفعات قبل دستو پاتو بسته بود..همه جا تاریک و ساکت بود..از این وضعیتی که داشتی متنفر بودی و بیشتر از همه از خودت..چون خودت بودی که این وضعیتو واسه خودت درست کردی..صدای در شنیده میشد..خودشه،اومد
جین:ببین کیی اینجاست..کسی که تونست از دست بزرگتر مافیای دنیا فرار کنه..زمانی که فرار کردی چه حسی داشتی؟خسته نشدی از موش و گربه بازی کردن؟!..همیشه تو این بازی بازنده بودی و هستی..چرا ادامش میدی؟*پزخند صدا داری میزنه*روبه روت وایمیسه و دستشو زیر چونت میزاره*
چیه؟چرا ساکتی؟موش زبونتو خورده؟*فکتو فشار میده که دهنت باز میشه*عاا نه زبونت سرجاشه*میخنده*پس حرفی واسه گفتن نداری
ا/ت:چرا؟چرا میای دنبالم؟چرا نمیزاری برم و مثل بقیه زندگیمو کنم*بلند
جین:*دستشو میزاره رو گوشش*وای دختر چقد داد میزنی..خودتم خوب میدونی که چرا میام دنبالت و چرا نمیزارم بری
ا/ت:توهم خوب میدونی که ازت متنفرم و حاظر نیستم حتا یلحظه هم باهات روبه رو بشم؟
جین:*بلند میخنده*فکر کردی واسم مهمه که ازم متنفری؟اینجا رئیس منم و حرف حرف منه!،توهم شخص مهمی نیستی که بخوام وقتمو واسش بزارم و به حرفای مسخرش اهمیت بدم*میره سمت در
ا/ت:یروزی این حرفارو بهت میزنم..مطمئن باش!
جین:*برمیگرده سمتت،خنده مسخره ایی میکنه*وای ترسیدم برم قایم شم..خیلی بیشتر از سنت حرف میزنی
ا/ت:بخند و مسخرم کن..اون روز که بیاد بجای خندیدن التماسم میکنی..
جین:خیلی دوست دارم به حرفای مسخرت گوش کنم و بهشون بخندم ولی کارای مهم تری دارم..بعدن میبینم چوی ا/ت*میره از اتاق بیرون
۳.۳k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.