p¹⁴
p¹⁴
(آخر)
کوک: جوابمو گرفتم...
ا/ت: نه... من.. من..
کوک: بگو
ا/ت: من دوستون دارم(خجالت و جلوی چشماشو گرفت)
کوک پاشد و به سمت ا/ت رفت
با هر قدمی ک بر میداشت....
ا/ت ب عقب میرفت و خورد ب دیوار....
کوک: دستتو بردار بزار صورت زیباتو ببینم...
ا/ت دستشو بر میداره و کوک بو*سه ی سطحی ای روی لب ا/ت میزاره...
چند ماه بعد...
کوک:ا/ت چرا اون دختر توی کافه که برام چشمک زدی و لت و پار کردی؟
ا/ت: گوه خورده مادر کوسه برای تو چشمک میزنه اصلا باید جرش میدادم...
کوک ب سمت ا/ت قدم بر داشت و دستشو روی سرش گشیدو گفت
کوک: آفرین ک بلدی خوب دعوا کنی؟
ا/ت: ارع خیلی هم خوب بلدم تازه توهم با یه حرکت میخوابونم...
کوک: چطوری اونوقت جوجه؟
ا/ت یه لگد میزنه توی *** کوک و فرار میکنه
ا/ت: دیدی تونستم؟(خنده)
کوک: مگر نگیرمت(خنده درد)
_______________پایان________________
امیدوارم خوشتون اومده باشه....
و حمایت فراموش نشه فیک بعدی مال نامجونه و یه وایب پینترستی هم داره... میدونم از اون حمایت نمی کنید چون مال نامیه..... خواهشا ب نامی هم اهمیت بدیم و از فیک اونم حمایت کنید! 🫐💜✨🍫
(آخر)
کوک: جوابمو گرفتم...
ا/ت: نه... من.. من..
کوک: بگو
ا/ت: من دوستون دارم(خجالت و جلوی چشماشو گرفت)
کوک پاشد و به سمت ا/ت رفت
با هر قدمی ک بر میداشت....
ا/ت ب عقب میرفت و خورد ب دیوار....
کوک: دستتو بردار بزار صورت زیباتو ببینم...
ا/ت دستشو بر میداره و کوک بو*سه ی سطحی ای روی لب ا/ت میزاره...
چند ماه بعد...
کوک:ا/ت چرا اون دختر توی کافه که برام چشمک زدی و لت و پار کردی؟
ا/ت: گوه خورده مادر کوسه برای تو چشمک میزنه اصلا باید جرش میدادم...
کوک ب سمت ا/ت قدم بر داشت و دستشو روی سرش گشیدو گفت
کوک: آفرین ک بلدی خوب دعوا کنی؟
ا/ت: ارع خیلی هم خوب بلدم تازه توهم با یه حرکت میخوابونم...
کوک: چطوری اونوقت جوجه؟
ا/ت یه لگد میزنه توی *** کوک و فرار میکنه
ا/ت: دیدی تونستم؟(خنده)
کوک: مگر نگیرمت(خنده درد)
_______________پایان________________
امیدوارم خوشتون اومده باشه....
و حمایت فراموش نشه فیک بعدی مال نامجونه و یه وایب پینترستی هم داره... میدونم از اون حمایت نمی کنید چون مال نامیه..... خواهشا ب نامی هم اهمیت بدیم و از فیک اونم حمایت کنید! 🫐💜✨🍫
۸.۲k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.