بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
مثل این که کسی شعار بدهد: آزادی - دوستی - دشمنی - اخلاق - تعامل و هیچ تعریف و نیز محدوده و ملاکی برای آنها ارائه ندهد.
اسلام : اسلام همه اینها را تعریف کرده است. انسان را تعریف کرده است، دین درست و قیّم را تعریف کرده است، اندیشه نیک را به تناسب هدف و در نهایت هدف غایی که رشد و لقاء الله است تعریف کرده است، ایمان و عمل صالح را تعریف کرده است، قول صادق گفتار نیک را تعریف کرده است و برای هر کدام نیز مثالها و مصداقها بیان داشته است، چرا که با کلیگوییِ شعاری، نه تنها هیچ کس هدایت نمیشود، بلکه همگان منحرف میشوند. شعارهای کلّی و بدون تعریف را هر کسی به زعم خود و به نفع خود تعریف میکند، بعد جهان انسانی میشود آنارشیست و حکومت میشود فاشیست، همان گونه که اکنون چنین شده است.
وقتی دموکراسی تعریف، حد و حدود معینی نداشته باشد، آن که قدرت در دست اوست دیکتاتور تعریف میکند که دموکراسی یعنی چه و مصادیقش کدامند!
وقتی قانون و قانونمندی تعریف نشد، فرعون زمان میگوید: قانون همان است که من می گویم!
وقتی تعریف از دین، من درآوردی شد، کفار که خودشان دین دارند، به پیروان ادیان الهی می گویند: شما مرتجع هستید و دین افیون جامعه است!
تعریف دین : دین یعنی نوع جهانبینی، گرایش و نگرش به آن و مجموعه قوانین منطبق بر آن.
حال خواه مادی باشد یا الهی. خواه دین حق باشد یا باطل. پس لفظ دین خودش یک واژه کلّی و عمومی است، از این رو باید تعریف شود که کدام دین؟ دین خدا یا دین ابلیس، یا دین شیاطینِ دیگر، یا دین کفار، یا دین شیطان پرستان، یا دین نفسپرستان، یا دین ایسم های دیروزی و امروزی.
اصول دین الهی، یعنی دو اصل اعتقادی توحید و معاد، آن هم با مشخصههایی که مبدأ و غایت خداوند عزّوجل تبین و تعریف میکند و البته منطبق با عقل و فطرت است، تا برای همگان مفهوم و قابل پذیرش باشد و فروعش نیز منطبق با این دو اصل است.
چند آیه : دین قیّم، دین فطرت و تسلیم خدا شدن است:
دین : فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ - پس حق گرايانه روى دل خود را به سوى اين دين دين اسلام كن همان طريقه و آيين فطرى خدا كه مردم را بر پايه آن آفريده و سرشته، و هرگز تبديلى در آفرينش تكوينى خدا نباشد و در آيين تشريعى او هم نبايد باشد، اين است دين ثابت و استوار، و لكن بيشتر مردم نمى دانند.(سوره روم آیه 30)(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
مثل این که کسی شعار بدهد: آزادی - دوستی - دشمنی - اخلاق - تعامل و هیچ تعریف و نیز محدوده و ملاکی برای آنها ارائه ندهد.
اسلام : اسلام همه اینها را تعریف کرده است. انسان را تعریف کرده است، دین درست و قیّم را تعریف کرده است، اندیشه نیک را به تناسب هدف و در نهایت هدف غایی که رشد و لقاء الله است تعریف کرده است، ایمان و عمل صالح را تعریف کرده است، قول صادق گفتار نیک را تعریف کرده است و برای هر کدام نیز مثالها و مصداقها بیان داشته است، چرا که با کلیگوییِ شعاری، نه تنها هیچ کس هدایت نمیشود، بلکه همگان منحرف میشوند. شعارهای کلّی و بدون تعریف را هر کسی به زعم خود و به نفع خود تعریف میکند، بعد جهان انسانی میشود آنارشیست و حکومت میشود فاشیست، همان گونه که اکنون چنین شده است.
وقتی دموکراسی تعریف، حد و حدود معینی نداشته باشد، آن که قدرت در دست اوست دیکتاتور تعریف میکند که دموکراسی یعنی چه و مصادیقش کدامند!
وقتی قانون و قانونمندی تعریف نشد، فرعون زمان میگوید: قانون همان است که من می گویم!
وقتی تعریف از دین، من درآوردی شد، کفار که خودشان دین دارند، به پیروان ادیان الهی می گویند: شما مرتجع هستید و دین افیون جامعه است!
تعریف دین : دین یعنی نوع جهانبینی، گرایش و نگرش به آن و مجموعه قوانین منطبق بر آن.
حال خواه مادی باشد یا الهی. خواه دین حق باشد یا باطل. پس لفظ دین خودش یک واژه کلّی و عمومی است، از این رو باید تعریف شود که کدام دین؟ دین خدا یا دین ابلیس، یا دین شیاطینِ دیگر، یا دین کفار، یا دین شیطان پرستان، یا دین نفسپرستان، یا دین ایسم های دیروزی و امروزی.
اصول دین الهی، یعنی دو اصل اعتقادی توحید و معاد، آن هم با مشخصههایی که مبدأ و غایت خداوند عزّوجل تبین و تعریف میکند و البته منطبق با عقل و فطرت است، تا برای همگان مفهوم و قابل پذیرش باشد و فروعش نیز منطبق با این دو اصل است.
چند آیه : دین قیّم، دین فطرت و تسلیم خدا شدن است:
دین : فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ - پس حق گرايانه روى دل خود را به سوى اين دين دين اسلام كن همان طريقه و آيين فطرى خدا كه مردم را بر پايه آن آفريده و سرشته، و هرگز تبديلى در آفرينش تكوينى خدا نباشد و در آيين تشريعى او هم نبايد باشد، اين است دين ثابت و استوار، و لكن بيشتر مردم نمى دانند.(سوره روم آیه 30)(ادامه دارد...)
۶۵۵
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.