خوش شانس
خوش شانس
p①
چشمامو باز کردم دوباره داخل این خونه نکبتی بیدار شدم
حالم از این زندگی از این خانواده بدم میاد
ببخشید خودمو معرفی نکردم من کیم ا.ت هستم 14ساله من با پدر مادرم زندگی میکنم که اصلا منو دوست ندارن
من یه ادم درونگرا هستم که وقتی ناراحت میشم تنها چیزی که خوبم میکنه اهنگامه
رقتم دسشویی خواهرام رفتن مدرسه من ساعت 11میرم مدرسه تا مدرسه 45مین راه برای همین زود راه میوفتم
رفتم صبحونه خوردم اماده شدم برم مدرسه تو خونه کسی نبود چون مامان و بابام میرن سرکار
اماده شدم و راه افتادم تو راه به امتحان امروز فک میکردم
بعد از 15مین به خونه ی سون هی رسیدم (سون هی دوست ا.ت هست)
زنگ درشو زدم گفت الان میاد بعد از 5مین تازه اومد
علامت ا.ت+
علامت سون هی =
+بالاخره خانوم اومد
=بله اومدم حالا بریم (چشم غره)
راه افتادیم تو راه هی درباره چیزای جرتو پرت حرف میزدیم
چون اولیه 10تا لایک و 5تا کامنت
ممنون
p①
چشمامو باز کردم دوباره داخل این خونه نکبتی بیدار شدم
حالم از این زندگی از این خانواده بدم میاد
ببخشید خودمو معرفی نکردم من کیم ا.ت هستم 14ساله من با پدر مادرم زندگی میکنم که اصلا منو دوست ندارن
من یه ادم درونگرا هستم که وقتی ناراحت میشم تنها چیزی که خوبم میکنه اهنگامه
رقتم دسشویی خواهرام رفتن مدرسه من ساعت 11میرم مدرسه تا مدرسه 45مین راه برای همین زود راه میوفتم
رفتم صبحونه خوردم اماده شدم برم مدرسه تو خونه کسی نبود چون مامان و بابام میرن سرکار
اماده شدم و راه افتادم تو راه به امتحان امروز فک میکردم
بعد از 15مین به خونه ی سون هی رسیدم (سون هی دوست ا.ت هست)
زنگ درشو زدم گفت الان میاد بعد از 5مین تازه اومد
علامت ا.ت+
علامت سون هی =
+بالاخره خانوم اومد
=بله اومدم حالا بریم (چشم غره)
راه افتادیم تو راه هی درباره چیزای جرتو پرت حرف میزدیم
چون اولیه 10تا لایک و 5تا کامنت
ممنون
۳.۳k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.