یخ فروش جهنم 🔥
#یخ_فروش_جهنم 🔥
رمان خانه ارواح
پارت چهل و سه
الیس:خوبه رو بگین
اکتای:خبر خوبه رو
دکتر:همسرتون حاملست
اکتای:چی!؟
یعنی من دارم بابا میشم
الیس:منم مامان میشم
اکتای:اره عشقم یا خدا دارم بابا میشم
اکتای انقدر خوشحال بود
تا اینکه
دکتر:خبر بد هم اینه اگه الیس خانم خیلی به خودشون استراس داشته باشن یا خودشونو خسته کنن شاید باعث سقط بچه بشن
اکتای:قول میدم اصلا نزارم کاری کنه اصلا نمیزارم از جاش جم بخوره
وقتی لیا ۶ ماهه شده بود برام سخت بود هیچی دلم نمیشد
اکتای هم که فقط اسرار میکرد بخور عشقم
چرا نمیخوری
لاغر شدی و فلان وای خدایا لحظه ای که
دیگه ماهه آخرم بود لیا میخواست به دنیا بیاد از درد داشتم میمردم
بیچاره اکتای خیلی عذاب کشید از دست من همش عیب و ایراد میگرفتم
وقتی هم که حوس چیزی میکردم فوری برام فرا هم میکرد
رمان خانه ارواح
پارت چهل و سه
الیس:خوبه رو بگین
اکتای:خبر خوبه رو
دکتر:همسرتون حاملست
اکتای:چی!؟
یعنی من دارم بابا میشم
الیس:منم مامان میشم
اکتای:اره عشقم یا خدا دارم بابا میشم
اکتای انقدر خوشحال بود
تا اینکه
دکتر:خبر بد هم اینه اگه الیس خانم خیلی به خودشون استراس داشته باشن یا خودشونو خسته کنن شاید باعث سقط بچه بشن
اکتای:قول میدم اصلا نزارم کاری کنه اصلا نمیزارم از جاش جم بخوره
وقتی لیا ۶ ماهه شده بود برام سخت بود هیچی دلم نمیشد
اکتای هم که فقط اسرار میکرد بخور عشقم
چرا نمیخوری
لاغر شدی و فلان وای خدایا لحظه ای که
دیگه ماهه آخرم بود لیا میخواست به دنیا بیاد از درد داشتم میمردم
بیچاره اکتای خیلی عذاب کشید از دست من همش عیب و ایراد میگرفتم
وقتی هم که حوس چیزی میکردم فوری برام فرا هم میکرد
۴.۸k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.