چاقوی سرخ
چاقوی سرخ
ᴘᴀʀᴛ ³
با حرفاش استرس و ترسم بیشتر میشد که باعث میشد بدنم بلرزه
ا/ت: بله...
جونگکوک: خوبه... الان جواب سوالمو بده تو چه نسبتی با جیهون داری؟
ا/ت: هیچ نسبتی باهاش ندارم...
جونگکوک: چییی؟ هیچ نسبتی باهاش نداری؟
ا/ت: نه...
جونگکوک: پس از کجا میشناختیش؟
ا/ت: نمیشناختمش همون موقع که از دست شما نجاتش دادم اشنا شدم باهاش
جیمین: این دختر واقعا دیوونس چرا بخاطر یه غریبه خودتو به دردسر انداختی؟
تهیونگ: موافقم... شاید فکر کرده قهرمانی چیزیه( خنده)
جونگکوک: میدونی واسه این قهرمان بازی در اوردن تو هم خودت و هم جیهون به دردسر افتادین؟ همینطور میدونی چقدر دنباتون گشتیم و وقتمون به هدر رفت؟
ا/ت: چرا میزدینش؟ مگه اون چیکار کرده؟
جونگکوک: بهونه بدهکار بود و هنوز پولمونو پس نداده چند ماهه که... تو گفتی هیچ کسش نیستی پس چرا اینقدر کنجکاوی؟ اصلا چرا تو گوشیش نونا سیوت کرده؟
ا/ت: بخاطر یه بدهی میخوای بکشیش؟... چی؟ نونا سیو کرده شمارمو؟
جونگکوک: مبلغ بدهیش از ارزش جونش بیشتره... اره خواهرشی؟ یا دوس دخترشی؟
ا/ت: گفتم که هیچ کدوم... شاید چون ازش بزرگترم اینطوری نوشته... ولی مگه الان مشکل چیزیه که شماره من سیو شده؟ اصلا چرا گفتین من بیام اینجا؟
جونگکوک: چون تو باعث شدی که ما به زحمت بیوفتیم و چند روز دنبال جیهون بگردیم پس باید عواقبشم ببینی
ا/ت: عواقبش؟... چ... چه عواقبی؟
جونگکوک: مرگ...
ا/ت: چ... چی؟ مرگ؟... یعنی... یعنی میخواین منو بکشین؟
جونگکوک: اره... درسته
ا/ت: لطفا این کارو نکن
جونگکوک: چرا؟ چجوری میخوای کارتو جبران کنی؟
ا/ت: هرکاری بگی میکنم فقط بزار من و جیهون زنده بمونیم
ᴘᴀʀᴛ ³
با حرفاش استرس و ترسم بیشتر میشد که باعث میشد بدنم بلرزه
ا/ت: بله...
جونگکوک: خوبه... الان جواب سوالمو بده تو چه نسبتی با جیهون داری؟
ا/ت: هیچ نسبتی باهاش ندارم...
جونگکوک: چییی؟ هیچ نسبتی باهاش نداری؟
ا/ت: نه...
جونگکوک: پس از کجا میشناختیش؟
ا/ت: نمیشناختمش همون موقع که از دست شما نجاتش دادم اشنا شدم باهاش
جیمین: این دختر واقعا دیوونس چرا بخاطر یه غریبه خودتو به دردسر انداختی؟
تهیونگ: موافقم... شاید فکر کرده قهرمانی چیزیه( خنده)
جونگکوک: میدونی واسه این قهرمان بازی در اوردن تو هم خودت و هم جیهون به دردسر افتادین؟ همینطور میدونی چقدر دنباتون گشتیم و وقتمون به هدر رفت؟
ا/ت: چرا میزدینش؟ مگه اون چیکار کرده؟
جونگکوک: بهونه بدهکار بود و هنوز پولمونو پس نداده چند ماهه که... تو گفتی هیچ کسش نیستی پس چرا اینقدر کنجکاوی؟ اصلا چرا تو گوشیش نونا سیوت کرده؟
ا/ت: بخاطر یه بدهی میخوای بکشیش؟... چی؟ نونا سیو کرده شمارمو؟
جونگکوک: مبلغ بدهیش از ارزش جونش بیشتره... اره خواهرشی؟ یا دوس دخترشی؟
ا/ت: گفتم که هیچ کدوم... شاید چون ازش بزرگترم اینطوری نوشته... ولی مگه الان مشکل چیزیه که شماره من سیو شده؟ اصلا چرا گفتین من بیام اینجا؟
جونگکوک: چون تو باعث شدی که ما به زحمت بیوفتیم و چند روز دنبال جیهون بگردیم پس باید عواقبشم ببینی
ا/ت: عواقبش؟... چ... چه عواقبی؟
جونگکوک: مرگ...
ا/ت: چ... چی؟ مرگ؟... یعنی... یعنی میخواین منو بکشین؟
جونگکوک: اره... درسته
ا/ت: لطفا این کارو نکن
جونگکوک: چرا؟ چجوری میخوای کارتو جبران کنی؟
ا/ت: هرکاری بگی میکنم فقط بزار من و جیهون زنده بمونیم
۵.۶k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.