رمان درد های عشقی پارت۵
بانی گفت: خوب میگم اسم همو بدونیم بهتر نیست؟
تیلز گفت: هوم، آره بهتره
سونیک گفت: اوکی
امی گفت:(با مهربونی) باشه
بانی گفت: اسم من بانی هستش ملقب به خرگوش بد(وایستا ببینم خرگوش بد که لقب منه)
تیلز گفت: اسم من هم تیلز هستش
سونیک گفت: اسم منم سونیک میباشد
امی گفت:(با مظلومی تمام) اسم منم امی هستش
بانی گفت: خوب الان اسم همو میدونیم
یهو یه سروصدایی از بیرون اومد
همه رفتن بیرون تا ببینن قضیه چیه
یهو اگمن امی رو برداشت و برد(منحرف نشو)
بانی گفت: اوه شت
پارت۵ تمام شد
بقیه داستان در پارت۶
تیلز گفت: هوم، آره بهتره
سونیک گفت: اوکی
امی گفت:(با مهربونی) باشه
بانی گفت: اسم من بانی هستش ملقب به خرگوش بد(وایستا ببینم خرگوش بد که لقب منه)
تیلز گفت: اسم من هم تیلز هستش
سونیک گفت: اسم منم سونیک میباشد
امی گفت:(با مظلومی تمام) اسم منم امی هستش
بانی گفت: خوب الان اسم همو میدونیم
یهو یه سروصدایی از بیرون اومد
همه رفتن بیرون تا ببینن قضیه چیه
یهو اگمن امی رو برداشت و برد(منحرف نشو)
بانی گفت: اوه شت
پارت۵ تمام شد
بقیه داستان در پارت۶
۹۷۴
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.