عـروسـکـ خـیـمـه شـبـآزم
عـروسـکـ خـیـمـه شـبـآزم
p=3
بردم یه عمارت بزرگ پر از خدمتکار و بادیگارد بود.
از ماشین رفت بیرون درو برام باز کرد.
-پیاده شو
+ن.... نمیشم
-پیاده شو وقتی یکبار بهت میگم گوش بده توله
+نمیخام تو اصن کی هستی که منو اوردی اینجا ولم کن
دستمو محکم گرفتو از ماشین انداختم پایین با اون چشمای وحشیش در حال نگاه کردن به من بود
+دستم چیکار میکنی عوضی
-عوضی؟ باشه
موهامو گرفتو کشون کشون برد داخل عمارت پرتم کرد تو عمارت باز موهامو گرفتو بردم تو یه اتاق در اتاق قرمز و مشکی بود.
وقتی در باز کرد از ترس بغض کردم نمی تونستم نفس بکشم.
-تا چندقیقه قبل زبون دراز بودی الان گریه میکنی؟ هه هرزه
+ترو.. خدا وولمم کن جونگکوک
-خفه شو
دستامو گرفتو آویزون کرد از بالا تو اون اتاق کلی وسیله ی شکنجه بود. کلی شلاق بود. کلی شمع بود.
-شلاق واست زیاده با کمربند شروع کنیم؟
+ن.... ننکن تروخدا..... نکن جونگکوک
-حرومی بهم نگوو جونگکوک من ارباب تم
کمربندشو در آورد زد به رونم نه یکی نه دوتا ۵۰تا زد....... و
ادامه دارد.
..................... 👩🏼🦳🤝🏻
p=3
بردم یه عمارت بزرگ پر از خدمتکار و بادیگارد بود.
از ماشین رفت بیرون درو برام باز کرد.
-پیاده شو
+ن.... نمیشم
-پیاده شو وقتی یکبار بهت میگم گوش بده توله
+نمیخام تو اصن کی هستی که منو اوردی اینجا ولم کن
دستمو محکم گرفتو از ماشین انداختم پایین با اون چشمای وحشیش در حال نگاه کردن به من بود
+دستم چیکار میکنی عوضی
-عوضی؟ باشه
موهامو گرفتو کشون کشون برد داخل عمارت پرتم کرد تو عمارت باز موهامو گرفتو بردم تو یه اتاق در اتاق قرمز و مشکی بود.
وقتی در باز کرد از ترس بغض کردم نمی تونستم نفس بکشم.
-تا چندقیقه قبل زبون دراز بودی الان گریه میکنی؟ هه هرزه
+ترو.. خدا وولمم کن جونگکوک
-خفه شو
دستامو گرفتو آویزون کرد از بالا تو اون اتاق کلی وسیله ی شکنجه بود. کلی شلاق بود. کلی شمع بود.
-شلاق واست زیاده با کمربند شروع کنیم؟
+ن.... ننکن تروخدا..... نکن جونگکوک
-حرومی بهم نگوو جونگکوک من ارباب تم
کمربندشو در آورد زد به رونم نه یکی نه دوتا ۵۰تا زد....... و
ادامه دارد.
..................... 👩🏼🦳🤝🏻
۲.۵k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.