.
.
برگی از خاطرات
مادرِ محمد رضا پهلوی در خاطرات خود مینویسد:
یک روز محمد رضا که خیلی ناراحت بود به من گفت:مادر جان مرده شوره این سلطنت را ببرد که من ، شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را برده اند ویتنام!
آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکایی هاکه از قدیم در ایران نظامی داشتند هر وقت احتیاج پیدا میکردند از پایگاههای ایران و امکانت ایران با صلاحدید خود استفاده میکردند .
حتی اگر احتیاج داشتند هواپیماها و یدکی های مارا برای پشتیبانی از نیروهای خودشان در ویتنام بکار میبردند!
حالا بماند که چقدر سوخت مجانی میزدند و اصلا کل بنزین هواپیماها و سوخت کشتی هایشان را از ایران میبردند!
آقای ارتشبد نعمت الله نصیری می آمد خدمت محمدرضا ، گاهی من هم در این ملاقات ها بودم؛ میگفت آمریکایی ها فلان پرونده و فلان اطلاعات را خواسته اند ! محمدرضا میگفت بدهید!
(منبع:کتاب ملکه پهلوی صفحه ۳۷۸)
برگی از خاطرات
مادرِ محمد رضا پهلوی در خاطرات خود مینویسد:
یک روز محمد رضا که خیلی ناراحت بود به من گفت:مادر جان مرده شوره این سلطنت را ببرد که من ، شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را برده اند ویتنام!
آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکایی هاکه از قدیم در ایران نظامی داشتند هر وقت احتیاج پیدا میکردند از پایگاههای ایران و امکانت ایران با صلاحدید خود استفاده میکردند .
حتی اگر احتیاج داشتند هواپیماها و یدکی های مارا برای پشتیبانی از نیروهای خودشان در ویتنام بکار میبردند!
حالا بماند که چقدر سوخت مجانی میزدند و اصلا کل بنزین هواپیماها و سوخت کشتی هایشان را از ایران میبردند!
آقای ارتشبد نعمت الله نصیری می آمد خدمت محمدرضا ، گاهی من هم در این ملاقات ها بودم؛ میگفت آمریکایی ها فلان پرونده و فلان اطلاعات را خواسته اند ! محمدرضا میگفت بدهید!
(منبع:کتاب ملکه پهلوی صفحه ۳۷۸)
۲.۷k
۳۰ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.