آدم صفای جبهه را رها می کند، می رود پشت میز!؟
آدم صفای جبهه را رها می کند، می رود پشت میز!؟
همیشه دست های من را می بوسید، من سرش را می بوسیدم و می بوئیدم. وقتی که رفت جبهه، دلم را با خودش برده بود....
می گفتند: بیا رئیس راه آهن باش، قبول نکرد، می گفت: در این شرایط که بچه های مردم دارند به جبهه می روند، پیشنهاد مسئولیت برای من امتحان الهی است، که کدام را انتخاب کنم،« من جبهه را می پذیرم»
یک بار هم گفته بودند:« بیا بشو وزیر راه.»
گفته بود: «آدم صفای جبهه را رها می کند، می رود پشت میز!؟»
*علی رضا*در نهم بهمن 1365 در حین فرماندهی عملیات «کربلای پنج» در شلمچه در حالی که«قائم مقامی لشکر 27 محمدرسول الله را داشت، پرکشید...»
علی رضا شهید که شد، در بهشت زهرا، به دلم سپردمش...
هدیه به روح شهید علیرضا نوری صلوات....
همیشه دست های من را می بوسید، من سرش را می بوسیدم و می بوئیدم. وقتی که رفت جبهه، دلم را با خودش برده بود....
می گفتند: بیا رئیس راه آهن باش، قبول نکرد، می گفت: در این شرایط که بچه های مردم دارند به جبهه می روند، پیشنهاد مسئولیت برای من امتحان الهی است، که کدام را انتخاب کنم،« من جبهه را می پذیرم»
یک بار هم گفته بودند:« بیا بشو وزیر راه.»
گفته بود: «آدم صفای جبهه را رها می کند، می رود پشت میز!؟»
*علی رضا*در نهم بهمن 1365 در حین فرماندهی عملیات «کربلای پنج» در شلمچه در حالی که«قائم مقامی لشکر 27 محمدرسول الله را داشت، پرکشید...»
علی رضا شهید که شد، در بهشت زهرا، به دلم سپردمش...
هدیه به روح شهید علیرضا نوری صلوات....
۷۲۲
۰۷ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.