قسمت 13.summer vacation
قسمت 13.summer vacation
از نگاه سلنا
در اتاقو باز کردم و دیدم گوشیم داره زنگ میخوره
دیدم لیامه.ج دادم: هااااان?
در حالی ک تند تند حرف میزد: اون تیلور با پسری ب اسمه هری دوست شده.اون دخترا رو اذیت میکنه مواظب تی باش مامانشم دیروز مرد کاری نکن ک تعتیلاتش براش جهنم شه.قطع کرد و همون موقع جاستین اومد.میخواستم ازش بپرسم واقعیت داره یا نه.ولی.....
خودمو از اون حالت دراوردمو نشستم ی گوشه و ب خودم گفتم: الان بهترین کار چیه؟!
قطعا هری برای بازی دادنه تیلور از الان شروع نمیکنه.باید ببینم نقشش چیه....
توی همین افکارم بودم ک جاستین گفت:چرا اینکارو کردی؟
_چ کاری؟
_اینک باعث خراب شدن رابطه ی منو اریانا شدیییی
_دوست داشتم.....تازه اصلااااا بهم نمیخوردین
_(با داد )من خودم انتخاب میکنم با کی باشم فهمیدی؟
_ن نمیفهمم.تو انتخاب میکنی ب من چ. در ضمن تو غلططط میکنی سر من دااد میزنی.هیچی نشده واسه من ادم شدی ؟
خفه شدو نشست.پسره ی پررو ی چیزیم طلبکاره.
نمیدونم با تیلور چ کار کنم....
یواشکی درو باز کردمو رفتم بیرون.اتاق روبروییمون تیلور و هری بودن مستقیم رفتم و عین خر سرمو انداختم تو و وارده اتاقشون شدم.سلام کردمو منتظر موقعیت شدم تیلور ک پاشد بره دستشویی.صدامو گرم کردم و ی مبل ب هری نزدیک تر اومدم.
_هریییی.من ی خواهش دارم
_چی بوگو سلنااا.
_میشه من جامو با تو عوض کنم...؟منظورم اتاقامونه
_نهههههه من پیش تیلور راحتم.اونم پیشه من...
_میدونم ولی من ک پیشه جاستین راحت نیستم.یکم درکم کن....
_مگه اون چشه?
_هیچی مشکل از منه
_خب تو بیا جای تیلور...
_واااای تو هم بند کردیااااا
تیلور اومد و من با نگاهام ب هری گفتم بره.
..............................
ببخشید ک دیروز نزاشتم گفتم ک ویس قاطی کرده
الان گذاشتم سعی میکنم امشبم بزارم
مغرب خوش
:||
از نگاه سلنا
در اتاقو باز کردم و دیدم گوشیم داره زنگ میخوره
دیدم لیامه.ج دادم: هااااان?
در حالی ک تند تند حرف میزد: اون تیلور با پسری ب اسمه هری دوست شده.اون دخترا رو اذیت میکنه مواظب تی باش مامانشم دیروز مرد کاری نکن ک تعتیلاتش براش جهنم شه.قطع کرد و همون موقع جاستین اومد.میخواستم ازش بپرسم واقعیت داره یا نه.ولی.....
خودمو از اون حالت دراوردمو نشستم ی گوشه و ب خودم گفتم: الان بهترین کار چیه؟!
قطعا هری برای بازی دادنه تیلور از الان شروع نمیکنه.باید ببینم نقشش چیه....
توی همین افکارم بودم ک جاستین گفت:چرا اینکارو کردی؟
_چ کاری؟
_اینک باعث خراب شدن رابطه ی منو اریانا شدیییی
_دوست داشتم.....تازه اصلااااا بهم نمیخوردین
_(با داد )من خودم انتخاب میکنم با کی باشم فهمیدی؟
_ن نمیفهمم.تو انتخاب میکنی ب من چ. در ضمن تو غلططط میکنی سر من دااد میزنی.هیچی نشده واسه من ادم شدی ؟
خفه شدو نشست.پسره ی پررو ی چیزیم طلبکاره.
نمیدونم با تیلور چ کار کنم....
یواشکی درو باز کردمو رفتم بیرون.اتاق روبروییمون تیلور و هری بودن مستقیم رفتم و عین خر سرمو انداختم تو و وارده اتاقشون شدم.سلام کردمو منتظر موقعیت شدم تیلور ک پاشد بره دستشویی.صدامو گرم کردم و ی مبل ب هری نزدیک تر اومدم.
_هریییی.من ی خواهش دارم
_چی بوگو سلنااا.
_میشه من جامو با تو عوض کنم...؟منظورم اتاقامونه
_نهههههه من پیش تیلور راحتم.اونم پیشه من...
_میدونم ولی من ک پیشه جاستین راحت نیستم.یکم درکم کن....
_مگه اون چشه?
_هیچی مشکل از منه
_خب تو بیا جای تیلور...
_واااای تو هم بند کردیااااا
تیلور اومد و من با نگاهام ب هری گفتم بره.
..............................
ببخشید ک دیروز نزاشتم گفتم ک ویس قاطی کرده
الان گذاشتم سعی میکنم امشبم بزارم
مغرب خوش
:||
۵.۳k
۱۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.