الهی !
الهی !
دیگر خسته ام نه دینم را دارم و نه دنیایم را ، هر دو را یکجا باخته ام نمی دانم چه کنم ، دیگر نه حال ماندن دارم نه حال بودن ، دیگر دلم شدنها را نمی خواهد اگر لطف تو دستم را نگیرد ... کاش من هم تو را داشتم کاش تو هم مرا داشتی اما تو رهایم کرده ای دیگر حتی نگاهم نمی کنی آنچنان مرا به خود مشغول کرده ای که از خود غافل شده ام کاش من هم خودی داشتم !!!
التماس دعا...
دیگر خسته ام نه دینم را دارم و نه دنیایم را ، هر دو را یکجا باخته ام نمی دانم چه کنم ، دیگر نه حال ماندن دارم نه حال بودن ، دیگر دلم شدنها را نمی خواهد اگر لطف تو دستم را نگیرد ... کاش من هم تو را داشتم کاش تو هم مرا داشتی اما تو رهایم کرده ای دیگر حتی نگاهم نمی کنی آنچنان مرا به خود مشغول کرده ای که از خود غافل شده ام کاش من هم خودی داشتم !!!
التماس دعا...
۳۷۰
۲۰ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.