.
.
گاهی وقتا دلت برای لحظه لحظه هایی که گذشت تنگ میشه...
گاهی وقتا نامهربونی و بی وفایی آدما دلت رو به درد میاره ...
گاهی وقتا آدما کاری با دلت میکنن که میشکنی ...
گاهی وقتا قلبت میشکنه و چشمات خیس میشه از اشک ...
گاهی وقتا پشیمون نمیشی از آشنایی هایی که آخرش دلشکستنه ...
گاهی وقتا دلت از همه ی دوستی ها می گیره دوستی هایی که مثل خط سفید جاده ها تکه تکه میشه...
گاهی وقتا غرور جای همه ی دوست داشتن ها رو می گیره دوست داشتن هایی که با تموم احساست بود...
گاهی وقتا آدما با رفتارشون اذیتت میکنن ولی تو نمیتونی دم بزنی و دلشونو بشکونی...
گاهی وقتا یادگاری هایی واسه یکی میزاری از جنس احساس یادگاری هایی که هر وقت بهش نگاه میکنه یاد روزهایی میوفته که احساس نکرد و خرابش کرد ...
گاهی وقتا یه وقتی می فهمی که دیگه خیلی دیره و طرفت صبرش تموم شده...
گاهی وقتا خسته میشی از مهربونی هایی که آدما قدرشو نمیدونن...
گاهی وقتا می خوای فراموش کنی ولی نمیشه چون لحظات شیرینی رو باهاش تجربه کردی...
گاهی وقتا همه چیزو ترک میکنی و واسه همیشه میری تا همه چیز درست شه ولی نمیشه...
گاهی وقتا می خوای این همه فاصله و دوری رو تنهایی طی کنی تا بهش برسی...
گاهی وقتا فاصله ها یه پل می سازن بین تو و عشقت...
گاهی وقتا می خوای لحظه های با عشق تا ابد ادامه داشته باشه ولی نمیشه...
گاهی وقتا همه ی فکر و روح و قلبت میشه یه آدم که مثلشو هیچ جا پیدا نمیکنی...
گاهی وقتا می خوای گرمی دستای عشقت رو لمس کنی ولی میبینی که دیگه نیست...
گاهی وقتا می خوای عادت نکنی و وابسته نشی ولی طرفت حسی رو درت گذاشته که حتی با بدترین کاراش هم اون حس از بین نمیره حتی تو گذشت زمان...
گاهی وقتا مثل من کنار جاده ی احساس زندگیت میشینی و در انتظار سرنوشتت می مونی که روزگار برات رقم زده ...
گاهی وقتا دلت برای لحظه لحظه هایی که گذشت تنگ میشه...
گاهی وقتا نامهربونی و بی وفایی آدما دلت رو به درد میاره ...
گاهی وقتا آدما کاری با دلت میکنن که میشکنی ...
گاهی وقتا قلبت میشکنه و چشمات خیس میشه از اشک ...
گاهی وقتا پشیمون نمیشی از آشنایی هایی که آخرش دلشکستنه ...
گاهی وقتا دلت از همه ی دوستی ها می گیره دوستی هایی که مثل خط سفید جاده ها تکه تکه میشه...
گاهی وقتا غرور جای همه ی دوست داشتن ها رو می گیره دوست داشتن هایی که با تموم احساست بود...
گاهی وقتا آدما با رفتارشون اذیتت میکنن ولی تو نمیتونی دم بزنی و دلشونو بشکونی...
گاهی وقتا یادگاری هایی واسه یکی میزاری از جنس احساس یادگاری هایی که هر وقت بهش نگاه میکنه یاد روزهایی میوفته که احساس نکرد و خرابش کرد ...
گاهی وقتا یه وقتی می فهمی که دیگه خیلی دیره و طرفت صبرش تموم شده...
گاهی وقتا خسته میشی از مهربونی هایی که آدما قدرشو نمیدونن...
گاهی وقتا می خوای فراموش کنی ولی نمیشه چون لحظات شیرینی رو باهاش تجربه کردی...
گاهی وقتا همه چیزو ترک میکنی و واسه همیشه میری تا همه چیز درست شه ولی نمیشه...
گاهی وقتا می خوای این همه فاصله و دوری رو تنهایی طی کنی تا بهش برسی...
گاهی وقتا فاصله ها یه پل می سازن بین تو و عشقت...
گاهی وقتا می خوای لحظه های با عشق تا ابد ادامه داشته باشه ولی نمیشه...
گاهی وقتا همه ی فکر و روح و قلبت میشه یه آدم که مثلشو هیچ جا پیدا نمیکنی...
گاهی وقتا می خوای گرمی دستای عشقت رو لمس کنی ولی میبینی که دیگه نیست...
گاهی وقتا می خوای عادت نکنی و وابسته نشی ولی طرفت حسی رو درت گذاشته که حتی با بدترین کاراش هم اون حس از بین نمیره حتی تو گذشت زمان...
گاهی وقتا مثل من کنار جاده ی احساس زندگیت میشینی و در انتظار سرنوشتت می مونی که روزگار برات رقم زده ...
۳۰.۸k
۱۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.