summer vacation. قسمت ١8
summer vacation. قسمت ١8
لباسمو عوض کردم و عینکمو گذاشتم بالا سرم دوربینمو برداشتم و رفتم از اتاق بیرون
جاستین یه نگاهی انداخت و گفت: خیلی زشتی
_اوهوم. توخیلی خوشگلی
_میدونم
_خبههه.اعتماد ب سقف
یهو تیلور اومد بیرون: به به مرغان عاشق
_باز تو حرف زدی.خواهشا خفه
ج: مگه راست میگه ک تو عکس العمل نشون میدی ؟
_نه خب ...
ه: بچه ها دو هفته ی دیگه برمیگردیم...
_اره
ج: فردا من و اریانا میخوایم نامزد کنیم
_اخ جون عروسیییی
ت: اخ جون?
_اره
ه: نمیخواید بریم? دیر شدا
_باشه یالا
از هتل رفتیم بیرون
داشتیم به سمت نمیدونم کجا قدم میزدیم...
سکوت همه جا رو فرا گرفته بود.نه همه جا رو نه....ولی حداقل توی جمع ما سکوت مسخره و ترسناکی بود
یکم رفتم نزدیک جاستین
پرسیدم: جاستین عروسیتون...نامزدیتون نه هااا. عروسیت همینجاس?
_اره
_منم دعوتم دگ....
_مگه میشه همه باشن و سلنا گومز نباشه?
_اره پس چییی!
_هیچی
_حالا کی هست
_ دو روز مونده به برگشتنمون ب نیویورک
_اهان پس یعنی وازده روز دگ...
_اره
بالاخره رسیدیم یه پارک
.......................
اینم یه غسمت دگ....
من سرما خوردم شدید
دعا کنین خوب شم اینجوری نمیتونم ف ف بنویسم
تازه سرودم نمیتونم برم
اونوقت فقط گریه میکنم
امروز ظهر داشتم میمردم
ب نرگسم گفتم کیا رو میبخشم توی ویس و کیا رو نمیبخشم.... Q_Q
شب بخیر
لباسمو عوض کردم و عینکمو گذاشتم بالا سرم دوربینمو برداشتم و رفتم از اتاق بیرون
جاستین یه نگاهی انداخت و گفت: خیلی زشتی
_اوهوم. توخیلی خوشگلی
_میدونم
_خبههه.اعتماد ب سقف
یهو تیلور اومد بیرون: به به مرغان عاشق
_باز تو حرف زدی.خواهشا خفه
ج: مگه راست میگه ک تو عکس العمل نشون میدی ؟
_نه خب ...
ه: بچه ها دو هفته ی دیگه برمیگردیم...
_اره
ج: فردا من و اریانا میخوایم نامزد کنیم
_اخ جون عروسیییی
ت: اخ جون?
_اره
ه: نمیخواید بریم? دیر شدا
_باشه یالا
از هتل رفتیم بیرون
داشتیم به سمت نمیدونم کجا قدم میزدیم...
سکوت همه جا رو فرا گرفته بود.نه همه جا رو نه....ولی حداقل توی جمع ما سکوت مسخره و ترسناکی بود
یکم رفتم نزدیک جاستین
پرسیدم: جاستین عروسیتون...نامزدیتون نه هااا. عروسیت همینجاس?
_اره
_منم دعوتم دگ....
_مگه میشه همه باشن و سلنا گومز نباشه?
_اره پس چییی!
_هیچی
_حالا کی هست
_ دو روز مونده به برگشتنمون ب نیویورک
_اهان پس یعنی وازده روز دگ...
_اره
بالاخره رسیدیم یه پارک
.......................
اینم یه غسمت دگ....
من سرما خوردم شدید
دعا کنین خوب شم اینجوری نمیتونم ف ف بنویسم
تازه سرودم نمیتونم برم
اونوقت فقط گریه میکنم
امروز ظهر داشتم میمردم
ب نرگسم گفتم کیا رو میبخشم توی ویس و کیا رو نمیبخشم.... Q_Q
شب بخیر
۵.۹k
۱۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.