تش و تژگاه رت ده ویرم ( آتش و آتشکده فراموشم شد)
تش و تژگاه رت ده ویرم ( آتش و آتشکده فراموشم شد)
غم دورو کرد اسیرم (غم روزگار اسیرم کرد)
سی جومیله آو مشگه (برای یک کاسه از آب مشک)
تشنه لو هه چی کویرم ( مثل کویر تشنه لب هستم)
مشگ و مالار ، سر و ساووه (مشک و سه پایه ای که روی آن قرار میگیرد ، سر بند سنتی زنان لر)
بوی نون داغ ، سر تاووه (بوی نان داغ بر روی ساج)
ستره وا پاکلاشت (لباس سنتی مردان لر به همراه گیوه ات )
ونمه یاد لاووه لاووه ( مرا به یاد لالائی های قدیم می اندازد)
دیواریا ، که گل و خاکی ( دیوارهای کاه گل و خاکی )
دلیا بی غم و پاکی ( دلهای بی غم و پاک)
یاد دورون قدیمم ( یاد دوران قدیم مرا زنده نگه میدارند)
ریش اسپی می کرد دلاکی ( پیرمردی که دلاکی و اصلاح مو می کرد)
شنگ قطار و تاوو تجیر ( قطار پر از فشنگ و پیچش پرچین دور سیاه چادر)
نال و نال برنو پر تیر ( ناله های تفنگ برنوی پر از فشنگ)
خاطره او روزگارو ( خاطرات آن روزگاران )
یا کشم یا می کنم پیر ( یا مرا می کشد یا پیرم می کنند )
دس وه دس دس برارو ( دوستان صمیمی دست در دست هم می گذاشتند)
ساز شادی ، یاد یارو ( و با صدای ساز شادی میرقصیدند، یاد یاران بخیر باد)
چی خواووی هه ها وه ویرم (مثل خوابی همیشه در خاطرم هستند)
قیقاچ نو زین سوارو ( نمایش جوانانسوارکار ایل بر پشت اسبهای جوان)
گرپ و گرپ چراغ میشی ( روشن و خاموش شدن چراغ نفتی)
شونشینی تا روز پیشی ( شب نشینی های تا دم صبح )
رنگ و رشمه باخته امروز ( امروزه رنگ و لعاب باخته و فراموش شده اند )
رفت و شد وا قوم و خویشی ( دید و بازدیدهای با دوستان و آشنایان)
هومسا چی پاپوش هومسا ( همسایه محرم همسایه اش بود)
وا غم و شادی می هیسا ( و در غم و شادی درکنارش می ایستاد)
رسمیا که خوش و دیری ( رسوم خوش و دیرین )
همه شو یه جا وریسا ( ناگهان همگی باهم فراموش شدند و ازبین رفتند )
*چلسرویا سر شوگار (فال چهل سررود در آغاز شب های سرد)
کاسمسایا سر دیوار ( کاسه های پر از غذای تعارفی به همسایگان از روی دیوارها)
یاد همه شو وه خیر با ( همگی یادشان به خیر باشد )
وا قیامت روز دیدار ( چرا که تکرار آن روزهاممکن نیست و دیدارش به قیامت افتاده است.)
*چلسرو:نوعی از تفأل بواسطه سرودهایی به زبان لکی که در بین مردم لرستان رایج بود و تعداد این سرودهای رباعی چهل عدد بوده.
19/03/1394
غم دورو کرد اسیرم (غم روزگار اسیرم کرد)
سی جومیله آو مشگه (برای یک کاسه از آب مشک)
تشنه لو هه چی کویرم ( مثل کویر تشنه لب هستم)
مشگ و مالار ، سر و ساووه (مشک و سه پایه ای که روی آن قرار میگیرد ، سر بند سنتی زنان لر)
بوی نون داغ ، سر تاووه (بوی نان داغ بر روی ساج)
ستره وا پاکلاشت (لباس سنتی مردان لر به همراه گیوه ات )
ونمه یاد لاووه لاووه ( مرا به یاد لالائی های قدیم می اندازد)
دیواریا ، که گل و خاکی ( دیوارهای کاه گل و خاکی )
دلیا بی غم و پاکی ( دلهای بی غم و پاک)
یاد دورون قدیمم ( یاد دوران قدیم مرا زنده نگه میدارند)
ریش اسپی می کرد دلاکی ( پیرمردی که دلاکی و اصلاح مو می کرد)
شنگ قطار و تاوو تجیر ( قطار پر از فشنگ و پیچش پرچین دور سیاه چادر)
نال و نال برنو پر تیر ( ناله های تفنگ برنوی پر از فشنگ)
خاطره او روزگارو ( خاطرات آن روزگاران )
یا کشم یا می کنم پیر ( یا مرا می کشد یا پیرم می کنند )
دس وه دس دس برارو ( دوستان صمیمی دست در دست هم می گذاشتند)
ساز شادی ، یاد یارو ( و با صدای ساز شادی میرقصیدند، یاد یاران بخیر باد)
چی خواووی هه ها وه ویرم (مثل خوابی همیشه در خاطرم هستند)
قیقاچ نو زین سوارو ( نمایش جوانانسوارکار ایل بر پشت اسبهای جوان)
گرپ و گرپ چراغ میشی ( روشن و خاموش شدن چراغ نفتی)
شونشینی تا روز پیشی ( شب نشینی های تا دم صبح )
رنگ و رشمه باخته امروز ( امروزه رنگ و لعاب باخته و فراموش شده اند )
رفت و شد وا قوم و خویشی ( دید و بازدیدهای با دوستان و آشنایان)
هومسا چی پاپوش هومسا ( همسایه محرم همسایه اش بود)
وا غم و شادی می هیسا ( و در غم و شادی درکنارش می ایستاد)
رسمیا که خوش و دیری ( رسوم خوش و دیرین )
همه شو یه جا وریسا ( ناگهان همگی باهم فراموش شدند و ازبین رفتند )
*چلسرویا سر شوگار (فال چهل سررود در آغاز شب های سرد)
کاسمسایا سر دیوار ( کاسه های پر از غذای تعارفی به همسایگان از روی دیوارها)
یاد همه شو وه خیر با ( همگی یادشان به خیر باشد )
وا قیامت روز دیدار ( چرا که تکرار آن روزهاممکن نیست و دیدارش به قیامت افتاده است.)
*چلسرو:نوعی از تفأل بواسطه سرودهایی به زبان لکی که در بین مردم لرستان رایج بود و تعداد این سرودهای رباعی چهل عدد بوده.
19/03/1394
۶.۹k
۲۷ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.