بهار خواهد آمد
بهار خواهد آمد
شاید من نباشم
تا دوباره حس کنم تو را در شکوفه های گیلاس.
شاید دوست داشتنم را بخاطر مهربانیت پذیرفتی
اما می دانم که عشق من به اندازه خوبیهای تو نیست.
خدای من
بهار را دوست دارم
بهاری که یاد آور توست
یادآور زیبایی و غم عاشقانه ات
کاش به اندازه تک تک شنهای بیابانهایت
یا به اندازه همه ستارگان کهکشانهایت ، دل داشتم
و با همه دلهایم تو را عاشقانه صدا می کردم.
کاش عطری چون گل سرخ تو داشتم
تا نثار قدمهای مهربانت می کردم
کاش به اندازه همه کائناتت عشق را می توانستم تقدیمت کنم.
امروز با صدای بارانت آرام بیدارم کردی
شاید امشب نیز باران چشمانم تو را بخواب برد.
غروب غمم را بخاطرم می آورد
ولی طلوع بیشتر غمگینم می کند
طلوع یعنی انتظار دوباره
صبر، صبر و صبر...
خدایا !
می خواهم با تارهای بهم تنیده وجودم
با لاله های سرخ قلبم
با بغضهای خشکیده سرزمین نگاهم
بگویم
دوستت دارم
ای همه هستی من ...
شاید من نباشم
تا دوباره حس کنم تو را در شکوفه های گیلاس.
شاید دوست داشتنم را بخاطر مهربانیت پذیرفتی
اما می دانم که عشق من به اندازه خوبیهای تو نیست.
خدای من
بهار را دوست دارم
بهاری که یاد آور توست
یادآور زیبایی و غم عاشقانه ات
کاش به اندازه تک تک شنهای بیابانهایت
یا به اندازه همه ستارگان کهکشانهایت ، دل داشتم
و با همه دلهایم تو را عاشقانه صدا می کردم.
کاش عطری چون گل سرخ تو داشتم
تا نثار قدمهای مهربانت می کردم
کاش به اندازه همه کائناتت عشق را می توانستم تقدیمت کنم.
امروز با صدای بارانت آرام بیدارم کردی
شاید امشب نیز باران چشمانم تو را بخواب برد.
غروب غمم را بخاطرم می آورد
ولی طلوع بیشتر غمگینم می کند
طلوع یعنی انتظار دوباره
صبر، صبر و صبر...
خدایا !
می خواهم با تارهای بهم تنیده وجودم
با لاله های سرخ قلبم
با بغضهای خشکیده سرزمین نگاهم
بگویم
دوستت دارم
ای همه هستی من ...
۵.۲k
۱۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.