فتوای قتل
فتوای قتل
روحالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ حکم کشتن سلمان رشدی را صادر کرد و این فتوا تا به امروز بر قوّت خود باقی است. رهبر فعلی ایران، سید علی خامنهای نیز در سال ۱۳۸۳ خورشیدی، حکم خمینی را غیر قابل تغییر خواند.[۶] پس از این فتوا برخی از نهادهای دولتی ایران، جایزههایی برای کشتن او تعیین کردند.
متن کامل فتوای روحالله خمینی که در تاریخ ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ برای اوّلین بار از رادیوی دولتی ایران منتشر شد بدین شرح است:
باسمه تعالی
انّا لله و انّا الیه راجعون،
به اطّلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم، مؤلّف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شدهاست، همچنین ناشرین مطّلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدّسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاءالله؛ ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرّفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاتة.
روحالله الموسوی الخمینی
۲۹ بهمن ۱۳۶۷ / ۱۷ رجب
فتوا از دیدگاه فقهی
به عقیدهٔ برنارد لوئیس، خمینی در صادر کردن این فتوا و تشویق مسلمانان به کشتن سلمان رشدی به شکل قابل ملاحظهای از سنّت رایج اسلامی فاصله میگرفت. به گفته لوئیس به صورت تاریخی اکثریت فقها معتقدند که شخصی که به ارتداد متهم میشود باید به محکمهٔ قضاوت آورده شود، اتهام او بیان شده و سپس فرصت دفاع به او داده شود. پس از طی همه این مراحل، قاضی حکم را در مورد او صادر میکند. وجود این مراحل لازم است زیرا به گفتهٔ لوئیس هدف فقه اسلامی اجرای عدالت و قانون است و نه اعلام حکم بدون محاکمه و ایجاد ترس در میان افراد. اما دیدگاه اقلیت فقها این بودهاست که توهین یک مسلمان به پیامبر اسلام آنقدر بزرگ است که نیازی به برپایی دادگاه نیست. این گروه اقلیت نظر خود را بر پایه حدیثی (که صحتش مورد اختلاف است) قرار میدهند که محمد در آن اعلام میکند که «هر کسی که به من توهین بکند و مسلمانی آن را بشنود، باید فوراً شخص توهین کننده را بکشد.» بگفته لوئیس حتی در بین فقهایی که صحت این حدیث را میپذیرند، اختلاف نظر وجود دارد و برخی از آنها صدور حکم کشتن بدون انجام تشریفات را حرام دانسته و معتقدند کسی که کشتن را مرتکب شود باید خود مجازات شود. گروه دیگر از این اقلیت فقها به این نکته اشاره میکنند که بر اساس حدیث ذکر شده کشتن شخص توهین کننده به محض شنیدن توهین، نه اینکه توصیه شده باشد بلکه واجب است و انجام ندادن آن گناه محسوب میشود. بگفته لوئیس حتی محافظه کارترین و پرشدتترین فقها که رأی به کشتن کسی که در حضور و روبروی مسلمانی به حضرت محمد توهین میکند را میدهند، تا آن حد پیش نمیروند که حکمی راجع به درخواست برای کشتن کسی که در کشوری دیگر گزارش توهینش آمده را بدهند. بدین سان دیدگاه خمینی در تاریخ اسلام کمسابقه است.
روحالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ حکم کشتن سلمان رشدی را صادر کرد و این فتوا تا به امروز بر قوّت خود باقی است. رهبر فعلی ایران، سید علی خامنهای نیز در سال ۱۳۸۳ خورشیدی، حکم خمینی را غیر قابل تغییر خواند.[۶] پس از این فتوا برخی از نهادهای دولتی ایران، جایزههایی برای کشتن او تعیین کردند.
متن کامل فتوای روحالله خمینی که در تاریخ ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ برای اوّلین بار از رادیوی دولتی ایران منتشر شد بدین شرح است:
باسمه تعالی
انّا لله و انّا الیه راجعون،
به اطّلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم، مؤلّف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شدهاست، همچنین ناشرین مطّلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدّسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاءالله؛ ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرّفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاتة.
روحالله الموسوی الخمینی
۲۹ بهمن ۱۳۶۷ / ۱۷ رجب
فتوا از دیدگاه فقهی
به عقیدهٔ برنارد لوئیس، خمینی در صادر کردن این فتوا و تشویق مسلمانان به کشتن سلمان رشدی به شکل قابل ملاحظهای از سنّت رایج اسلامی فاصله میگرفت. به گفته لوئیس به صورت تاریخی اکثریت فقها معتقدند که شخصی که به ارتداد متهم میشود باید به محکمهٔ قضاوت آورده شود، اتهام او بیان شده و سپس فرصت دفاع به او داده شود. پس از طی همه این مراحل، قاضی حکم را در مورد او صادر میکند. وجود این مراحل لازم است زیرا به گفتهٔ لوئیس هدف فقه اسلامی اجرای عدالت و قانون است و نه اعلام حکم بدون محاکمه و ایجاد ترس در میان افراد. اما دیدگاه اقلیت فقها این بودهاست که توهین یک مسلمان به پیامبر اسلام آنقدر بزرگ است که نیازی به برپایی دادگاه نیست. این گروه اقلیت نظر خود را بر پایه حدیثی (که صحتش مورد اختلاف است) قرار میدهند که محمد در آن اعلام میکند که «هر کسی که به من توهین بکند و مسلمانی آن را بشنود، باید فوراً شخص توهین کننده را بکشد.» بگفته لوئیس حتی در بین فقهایی که صحت این حدیث را میپذیرند، اختلاف نظر وجود دارد و برخی از آنها صدور حکم کشتن بدون انجام تشریفات را حرام دانسته و معتقدند کسی که کشتن را مرتکب شود باید خود مجازات شود. گروه دیگر از این اقلیت فقها به این نکته اشاره میکنند که بر اساس حدیث ذکر شده کشتن شخص توهین کننده به محض شنیدن توهین، نه اینکه توصیه شده باشد بلکه واجب است و انجام ندادن آن گناه محسوب میشود. بگفته لوئیس حتی محافظه کارترین و پرشدتترین فقها که رأی به کشتن کسی که در حضور و روبروی مسلمانی به حضرت محمد توهین میکند را میدهند، تا آن حد پیش نمیروند که حکمی راجع به درخواست برای کشتن کسی که در کشوری دیگر گزارش توهینش آمده را بدهند. بدین سان دیدگاه خمینی در تاریخ اسلام کمسابقه است.
۳.۳k
۱۶ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.