دیوارهای خسته ی زندان، تصویر راه راه من این است
دیوارهای خسته ی زندان، تصویر راه راه من این است
رؤیای سبز پیش تو بودن، تنها پناهگاه من این است
از باغ در غروب نوشتم، از خشم دارکوب نوشتم
از روزهای خوب نوشتم، باور بکن گناه من این است
با هم، کنار هم، بغل هم... یک چشم بند مشکی محکم...
رؤیای ناتمام تو آن بود، آینده ی سیاه من این است
می خواست که بیاورم ایمان به عکس توی ماه! ندیدم
برروی دستمال کشیدم عکس تو را... که ماه من این است!
یک عمر عاشقانه سرودن، از دردها ترانه سرودن
گفتند اشتباه تو این بود، دیدم که اشتباه من این است
یا بغض در کنار خیابان، یا گریه و فرار از ایران
یا خودکشیِ داخل زندان، پایان دادگاه من این است
مردی که حبس زیرزمین شد، مردی که بی تو خانه نشین شد
از خنده های دیو نترسید، با گریه گفت: راه من این است...
رؤیای سبز پیش تو بودن، تنها پناهگاه من این است
از باغ در غروب نوشتم، از خشم دارکوب نوشتم
از روزهای خوب نوشتم، باور بکن گناه من این است
با هم، کنار هم، بغل هم... یک چشم بند مشکی محکم...
رؤیای ناتمام تو آن بود، آینده ی سیاه من این است
می خواست که بیاورم ایمان به عکس توی ماه! ندیدم
برروی دستمال کشیدم عکس تو را... که ماه من این است!
یک عمر عاشقانه سرودن، از دردها ترانه سرودن
گفتند اشتباه تو این بود، دیدم که اشتباه من این است
یا بغض در کنار خیابان، یا گریه و فرار از ایران
یا خودکشیِ داخل زندان، پایان دادگاه من این است
مردی که حبس زیرزمین شد، مردی که بی تو خانه نشین شد
از خنده های دیو نترسید، با گریه گفت: راه من این است...
۱.۱k
۲۲ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.