آشنایی با شهدای کربلا
آشنایی با شهدای کربلا
22) بُرَیر بن خُضَیر هَمدانیّ کُوفی:
"بُریر عبدالرحمن انصاری" از نیکان و تابعین امام همام، علی ابن ابی طالب علیه السلام است، او از بزرگان و قاریان مسجد جامع کوفه و تفسیر نگاری پرهیزگار و از بزرگان و شرافتمندان قبیله همدان و ساکن کوفه بود.(1) "بریر" دایی "ابو اسحاق عمرو همدانی سبعی" است. ابو اسحاق نیز از جمله تابعین (کسانی که پیامبر را با یک واسطه درک کردهاند) و از اهل کوفه بوده است. او چهل سال نماز صبح خود را به وضوی نماز عشاء به جای میآورد، و هر شب یک ختم قرآن میکرد. در زمان او کسی عابدتر از او نبوده، و مورد اعتماد امام سجاد علیه السلام و اهل حدیث نیز بوده است.(2)
وقتی خبر حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه منوره به مکه معظمه در کوفه پیچید، بریر از کوفه به سوی مکه حرکت کرد تا به جمع یاران امام بپیوندد، و تا آخر امام را همراهی نمود.(3)
بریر و تجدید عهد با امام حسین علیهاالسلام
دومین روز محرم الحرام بود، امام و یاران وارد کربلا شدند. آن حضرت خطبه خواند. پس از آن، یاران یکی پس از دیگری با امام تجدید میثاق کردند. اما "بربر" پس از "زهیر" از جای برخاست و گفت: "یابن رسول الله! لقد منّ الله بک علینا ان نقاتل بین یدیک، تقطّع فیک اعضائنا، ثمّ یکون جدّک شفیعنا یوم القیامة(4)؛ ای پسر رسول خدا! خدای تعالی وجود مبارکت را بر ما منت نهاده، در رکاب شما نبرد میکنیم، در راه شما اعضای بدنمان تکه تکه میشود. سپس در روز قیامت جد شما شفیع ما میشود."
شب عاشورای بریر
سختترین شبی که بر اهلبیت علیهم السلام گذشت شب عاشورا بود؛ اما حالت "بریر" در آن شب دیدنی بود. او در آن شب با "عبدالرحمن" مزاح و شوخی میکرد. "عبدالرحمن" به او اشکال گرفت که این ساعت، زمان شوخی و بذلهگویی نیست. "بریر" در پاسخ گفت: "ای برادر! قوم و تبار من میدانند که زمانی که جوان بودهام اهل بذلهگویی نبودهام، چه رسد به زمان پیری و کهولت سن. اما من واقفم به آن چه به زودی ملاقاتش خواهیم کرد. به خدا سوگند، تنها فاصله ما و حورالعین حمله این قوم با آن شمشیرهایشان است، چقدر مایلم که آن زمان هم اکنون باشد."(5)
خطبه بریر در روز عاشورا
صبح عاشورا پس از خطبه زهیر، امام حسین علیه السلام به بریر اجازه خطابه دادند.(6) او در حالی که به سپاه "ابن سعد" نزدیک میشد، سخن را این گونه آغاز کرد: "ای مردم! خداوند محمد صلی الله علیه و آله را مژدهدهنده و بیم دهنده و دعوت کننده به سوی خدای تعالی و چراغی روشنگر در میان ما قرار داد. این آب فرات که نوشیدن آن بر حیوانات مباح است، چرا بر فرزند دخت پیامبر منع شده؟ آیا مزد رسالت محمد، این است؟" این گفتار او اشاره به آیهای از قرآن است که مودت به اهلالبیت مزد رسالت دانسته شده است.
در پاسخ او گفتند: "ای بریر! زیاد حرف میزنی! به خدا سوگند که حسین باید تشنه باشد، همان گونه که کسانی قبل از او تشنهکام بودند."
بریر اضافه کرد: " این که بار گران محمد صلی الله علیه وآله بر دوش شما قرار گرفته،(7) در حالی که اینها فرزندان، خاندان، حرم و دختران او هستند، پس بگویید قصد دارید با آنها چه کنید؟ گفتند: "میخواهیم امیر، عبیدالله ابن زیاد، بر حسین و خاندانش تسلط یابد و هر چه او خواست انجام شود."
بریر گفت: "آیا نمیپذیرید که حسین و خاندانش به محلی که از آنجا آمدهاند باز گردند؟ ای وای بر شما اهل کوفه! آیا نامههایی را که روانه کردید و عهد و پیمانهایی که بستید و خدا را شاهد گرفتید، فراموش کردهاید؟ وای بر شما، آیا اهلبیت پیامبرتان را دعوت کردهاید، در حالی که میپنداشتید جانتان را بهر آنها خواهید داد، ولی هنگامی که آنها رو به شما آمدند آنها را تسلیم ابن زیاد ساختید و از آب فرات منعشان کردید؟ با فرزندان پیامبرتان پس از او چه بد برخورد کردید. شما را چه شده است؟ "خدا در قیامت شما را سیراب نگرداند، شما بد امتی هستید."
از میان لشکر دشمن کسانی گفتند: "ای فلان! ما نمیفهمیم تو چه میگویی."
بریر در پاسخ گفت: "سپاس خدای را که بینش مرا بیش از شما قرار داد. پروردگارا! من از رفتار این قوم بیزارم، تو خود تیرهایی در بین آنها بیفکن که تو را در حالی که تو از آنها غضبناک باشی ملاقات کنند."
سرانجام آن گروه بریر را تیرباران کردند و او مجبور به عقبنشینی شد.(8)
درسی که میتوان گرفت: در سخنان بریر خطاب به دشمن به نکاتی میتوان اشاره کرد:
1- امام و یاران آن حضرت، هرگز از خیرخواهی خطاب به دشمن به نکاتی میتوان اشاره کرد:
2- بریر خداپرست است؛
3- او به رسول خدا ایمان دارد؛
4- مزد رسالت محمد صلی الله علیه و آله را که محبت و مودت به اهلبیت رسول الله است، ادا کرده است؛
5- وصیت پیامبر که فرمود: من در میان شما دو چیز گرانمایه و پر ارزش (قرآن و عترت) را میگذارم، مورد توج
22) بُرَیر بن خُضَیر هَمدانیّ کُوفی:
"بُریر عبدالرحمن انصاری" از نیکان و تابعین امام همام، علی ابن ابی طالب علیه السلام است، او از بزرگان و قاریان مسجد جامع کوفه و تفسیر نگاری پرهیزگار و از بزرگان و شرافتمندان قبیله همدان و ساکن کوفه بود.(1) "بریر" دایی "ابو اسحاق عمرو همدانی سبعی" است. ابو اسحاق نیز از جمله تابعین (کسانی که پیامبر را با یک واسطه درک کردهاند) و از اهل کوفه بوده است. او چهل سال نماز صبح خود را به وضوی نماز عشاء به جای میآورد، و هر شب یک ختم قرآن میکرد. در زمان او کسی عابدتر از او نبوده، و مورد اعتماد امام سجاد علیه السلام و اهل حدیث نیز بوده است.(2)
وقتی خبر حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه منوره به مکه معظمه در کوفه پیچید، بریر از کوفه به سوی مکه حرکت کرد تا به جمع یاران امام بپیوندد، و تا آخر امام را همراهی نمود.(3)
بریر و تجدید عهد با امام حسین علیهاالسلام
دومین روز محرم الحرام بود، امام و یاران وارد کربلا شدند. آن حضرت خطبه خواند. پس از آن، یاران یکی پس از دیگری با امام تجدید میثاق کردند. اما "بربر" پس از "زهیر" از جای برخاست و گفت: "یابن رسول الله! لقد منّ الله بک علینا ان نقاتل بین یدیک، تقطّع فیک اعضائنا، ثمّ یکون جدّک شفیعنا یوم القیامة(4)؛ ای پسر رسول خدا! خدای تعالی وجود مبارکت را بر ما منت نهاده، در رکاب شما نبرد میکنیم، در راه شما اعضای بدنمان تکه تکه میشود. سپس در روز قیامت جد شما شفیع ما میشود."
شب عاشورای بریر
سختترین شبی که بر اهلبیت علیهم السلام گذشت شب عاشورا بود؛ اما حالت "بریر" در آن شب دیدنی بود. او در آن شب با "عبدالرحمن" مزاح و شوخی میکرد. "عبدالرحمن" به او اشکال گرفت که این ساعت، زمان شوخی و بذلهگویی نیست. "بریر" در پاسخ گفت: "ای برادر! قوم و تبار من میدانند که زمانی که جوان بودهام اهل بذلهگویی نبودهام، چه رسد به زمان پیری و کهولت سن. اما من واقفم به آن چه به زودی ملاقاتش خواهیم کرد. به خدا سوگند، تنها فاصله ما و حورالعین حمله این قوم با آن شمشیرهایشان است، چقدر مایلم که آن زمان هم اکنون باشد."(5)
خطبه بریر در روز عاشورا
صبح عاشورا پس از خطبه زهیر، امام حسین علیه السلام به بریر اجازه خطابه دادند.(6) او در حالی که به سپاه "ابن سعد" نزدیک میشد، سخن را این گونه آغاز کرد: "ای مردم! خداوند محمد صلی الله علیه و آله را مژدهدهنده و بیم دهنده و دعوت کننده به سوی خدای تعالی و چراغی روشنگر در میان ما قرار داد. این آب فرات که نوشیدن آن بر حیوانات مباح است، چرا بر فرزند دخت پیامبر منع شده؟ آیا مزد رسالت محمد، این است؟" این گفتار او اشاره به آیهای از قرآن است که مودت به اهلالبیت مزد رسالت دانسته شده است.
در پاسخ او گفتند: "ای بریر! زیاد حرف میزنی! به خدا سوگند که حسین باید تشنه باشد، همان گونه که کسانی قبل از او تشنهکام بودند."
بریر اضافه کرد: " این که بار گران محمد صلی الله علیه وآله بر دوش شما قرار گرفته،(7) در حالی که اینها فرزندان، خاندان، حرم و دختران او هستند، پس بگویید قصد دارید با آنها چه کنید؟ گفتند: "میخواهیم امیر، عبیدالله ابن زیاد، بر حسین و خاندانش تسلط یابد و هر چه او خواست انجام شود."
بریر گفت: "آیا نمیپذیرید که حسین و خاندانش به محلی که از آنجا آمدهاند باز گردند؟ ای وای بر شما اهل کوفه! آیا نامههایی را که روانه کردید و عهد و پیمانهایی که بستید و خدا را شاهد گرفتید، فراموش کردهاید؟ وای بر شما، آیا اهلبیت پیامبرتان را دعوت کردهاید، در حالی که میپنداشتید جانتان را بهر آنها خواهید داد، ولی هنگامی که آنها رو به شما آمدند آنها را تسلیم ابن زیاد ساختید و از آب فرات منعشان کردید؟ با فرزندان پیامبرتان پس از او چه بد برخورد کردید. شما را چه شده است؟ "خدا در قیامت شما را سیراب نگرداند، شما بد امتی هستید."
از میان لشکر دشمن کسانی گفتند: "ای فلان! ما نمیفهمیم تو چه میگویی."
بریر در پاسخ گفت: "سپاس خدای را که بینش مرا بیش از شما قرار داد. پروردگارا! من از رفتار این قوم بیزارم، تو خود تیرهایی در بین آنها بیفکن که تو را در حالی که تو از آنها غضبناک باشی ملاقات کنند."
سرانجام آن گروه بریر را تیرباران کردند و او مجبور به عقبنشینی شد.(8)
درسی که میتوان گرفت: در سخنان بریر خطاب به دشمن به نکاتی میتوان اشاره کرد:
1- امام و یاران آن حضرت، هرگز از خیرخواهی خطاب به دشمن به نکاتی میتوان اشاره کرد:
2- بریر خداپرست است؛
3- او به رسول خدا ایمان دارد؛
4- مزد رسالت محمد صلی الله علیه و آله را که محبت و مودت به اهلبیت رسول الله است، ادا کرده است؛
5- وصیت پیامبر که فرمود: من در میان شما دو چیز گرانمایه و پر ارزش (قرآن و عترت) را میگذارم، مورد توج
۱.۷k
۱۵ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.