عاشقانه

من عاشق گل هستم و پاییز
اسبهارا دوست دارم
به ناز شقایق دلبسته ام
انگور های عسکری را عشق می کنم
خرمالوها دریچه ی نفوذ من در شعرند
رقص شاپرکها مرا عاشق تر می کند
دوست دارم زندگی ببخشم
وزندگی کنم
زمستان را
در نقطه انجمادش عروس می کنم
و دنیا را بهاری
شریان‌ها را
لبریز زندگی می کنم
پرواز تا بیکرانه های زیبا
پشت شهر سهراب
آنجا که قایقی
مارا انتظار می کشد
برایت میوه چیده ام بیا جان دلم