پهلوان شهیدی که به دزدها هم کمک میکرد!
.
ابراهیم هادی کسی نبود که دنبال دیده شدن باشه. برعکس. اون دنبال گمنامی بود. اما خدای ابراهیم گویا نظر دیگه ای داشت.
خدا میخواست که اون رو به بنده هاش معرفی کنه تا هر کسی که راه رو گم کرده، ابراهیم واسش چراغ راه باشه.
نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم میگفت:
«حاج حسین را دیدم. پرسیدم: چه نامی برای این کتاب پیشنهاد می کنید؟ ایشان گفتند: اذان. چون بسیاری از بچههای جنگ، ابراهیم را به اذان هایش می شناختند، به آن اذان های عجیبش!
یکی دیگر از بچه ها جمله شهید ابراهیم حسامی را گفت: شهید حسامی به ابراهیم می گفت: عارف پهلوان. اما در ذهن خودم نام مجموعه را «معجزه اذان» انتخاب کردم.
شب بود که به این موضوعات فکر می کردم. قرآنی کنار میز بود. توجهم به آن جلب شد. قرآن را برداشتم. در دلم گفتم: خدایا، این کار برای بنده صالح و گمنام تو بوده، می خواهم در مورد نام این مجموعه نظر قرآن را جویا شوم!
بعد به خدای خود گفتم: تا اینجای کار همه اش لطف شما بوده، من نه ابراهیم را دیده بودم، نه سن و سالم میخورد که به جبهه بروم.
اما همه گونه محبت خود را شامل ما کردی تا این مجموعه تهیه شد. خدایا من نه استخاره بلد هستم نه میتوانم مفهوم آیات را درست برداشت کنم.
بعد بسم الله گفتم. سوره حمد را خواندم و قرآن را باز کردم. آن را روی میز گذاشتم. صفحه ای که باز شده بود را با دقت نگاه کردم. با دیدن آیات بالای صفحه رنگ از چهره ام پرید!
سرم داغ شده بود، بی اختیار اشک در چشمانم حلقه زد، در بالای صفحه، آیات ۱۰۹ به بعد سوره صافات جلوه گری می کرد که می فرماید: سلام بر ابراهیم. اینگونه نیکوکاران را جزا می دهیم به درستی که او از بندگان مؤمن ما بود.
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#ابراهیم_هادی #قهرمان #پهلوان
#دفاع_مقدس #جنگ_تحمیلی #ایران #ایرانی
ابراهیم هادی کسی نبود که دنبال دیده شدن باشه. برعکس. اون دنبال گمنامی بود. اما خدای ابراهیم گویا نظر دیگه ای داشت.
خدا میخواست که اون رو به بنده هاش معرفی کنه تا هر کسی که راه رو گم کرده، ابراهیم واسش چراغ راه باشه.
نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم میگفت:
«حاج حسین را دیدم. پرسیدم: چه نامی برای این کتاب پیشنهاد می کنید؟ ایشان گفتند: اذان. چون بسیاری از بچههای جنگ، ابراهیم را به اذان هایش می شناختند، به آن اذان های عجیبش!
یکی دیگر از بچه ها جمله شهید ابراهیم حسامی را گفت: شهید حسامی به ابراهیم می گفت: عارف پهلوان. اما در ذهن خودم نام مجموعه را «معجزه اذان» انتخاب کردم.
شب بود که به این موضوعات فکر می کردم. قرآنی کنار میز بود. توجهم به آن جلب شد. قرآن را برداشتم. در دلم گفتم: خدایا، این کار برای بنده صالح و گمنام تو بوده، می خواهم در مورد نام این مجموعه نظر قرآن را جویا شوم!
بعد به خدای خود گفتم: تا اینجای کار همه اش لطف شما بوده، من نه ابراهیم را دیده بودم، نه سن و سالم میخورد که به جبهه بروم.
اما همه گونه محبت خود را شامل ما کردی تا این مجموعه تهیه شد. خدایا من نه استخاره بلد هستم نه میتوانم مفهوم آیات را درست برداشت کنم.
بعد بسم الله گفتم. سوره حمد را خواندم و قرآن را باز کردم. آن را روی میز گذاشتم. صفحه ای که باز شده بود را با دقت نگاه کردم. با دیدن آیات بالای صفحه رنگ از چهره ام پرید!
سرم داغ شده بود، بی اختیار اشک در چشمانم حلقه زد، در بالای صفحه، آیات ۱۰۹ به بعد سوره صافات جلوه گری می کرد که می فرماید: سلام بر ابراهیم. اینگونه نیکوکاران را جزا می دهیم به درستی که او از بندگان مؤمن ما بود.
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#ابراهیم_هادی #قهرمان #پهلوان
#دفاع_مقدس #جنگ_تحمیلی #ایران #ایرانی
۶.۷k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.