عاشقانه کپی ممنوع
سوت قطار رفتنت از ذهن من گذشت
انگار، در تمام وجودم غمی نشست
جای سکوت محضِ تو جاماند روی ریل
دیوار هایِ صوتیِ این بغض را شکست
یک آسمان پرنده ی وحشی ست چشم تو
یک عاشقِ خیالیِ می خورده، مستِ مست
گفتند غم مخور که دلت رود جاری است
گفتم بدون یار دلم زخم خورده است
دیدم که بادبادک ِ احساس رد شد و
در کوچه هایِ سردِ پریشانی ام نشست
من سنگ و خشت و کاهِ غزلهام چشمِ توست
رفتی و واژه واژه غزلهایِ من گسست
از بام من پرنده ی احساس بار بست
اطراف و گوشه هایِ اتاقم غبار بست
انگار، در تمام وجودم غمی نشست
جای سکوت محضِ تو جاماند روی ریل
دیوار هایِ صوتیِ این بغض را شکست
یک آسمان پرنده ی وحشی ست چشم تو
یک عاشقِ خیالیِ می خورده، مستِ مست
گفتند غم مخور که دلت رود جاری است
گفتم بدون یار دلم زخم خورده است
دیدم که بادبادک ِ احساس رد شد و
در کوچه هایِ سردِ پریشانی ام نشست
من سنگ و خشت و کاهِ غزلهام چشمِ توست
رفتی و واژه واژه غزلهایِ من گسست
از بام من پرنده ی احساس بار بست
اطراف و گوشه هایِ اتاقم غبار بست
۲۰.۹k
۱۰ آذر ۱۴۰۱