شعر
هیچ کس اینجا شبیه حال من، درمانده نیست
هیچ کس مثل دلم از قلب سردت رانده نیست
مثل این حال پریشان یک اتاق و میز و شمع
مثل طوفان نگاهت، چشم را سوزانده نیست
این که می خواهد تو را، از جان خود هم بیشتر
آنکه از چشمان مستت، بی دلیل افتاده نیست؟
اشتباهی دل سپردی به هوای سادگی ش
آنکه گر می گیری از عطر تنش خان زاده نیست
رفتی و این شعرها هم گفتنش، رنج آور است
زندگی بی عشق تو یک اتفاق ساده نیست
دیگران دادند، تسکین می دهندم باز هم
باورش سخت است، اما یک نفر دلداده نیست
آرزو حاجی خانی
......
17آذر 1403
آرزو حاجی خانی
واجارگاه
هیچ کس مثل دلم از قلب سردت رانده نیست
مثل این حال پریشان یک اتاق و میز و شمع
مثل طوفان نگاهت، چشم را سوزانده نیست
این که می خواهد تو را، از جان خود هم بیشتر
آنکه از چشمان مستت، بی دلیل افتاده نیست؟
اشتباهی دل سپردی به هوای سادگی ش
آنکه گر می گیری از عطر تنش خان زاده نیست
رفتی و این شعرها هم گفتنش، رنج آور است
زندگی بی عشق تو یک اتفاق ساده نیست
دیگران دادند، تسکین می دهندم باز هم
باورش سخت است، اما یک نفر دلداده نیست
آرزو حاجی خانی
......
17آذر 1403
آرزو حاجی خانی
واجارگاه
۳۷۱
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.