عاشقانه
باد بود و بوی بارانهای دشت
آفتاب نیم روز دستی تکان داد و نشست
لاله ی زیبای وحشی خواب
دست در دست شقایق
شهد شیرین بهار گل کرده بود
شبنم از ابری به برگی رفته بود
بوی خاک عاشقی
می آمد ازتنگ غروب
یال اسبی میل طوفان
وحشت از یوغ ستم در دل نبود
دست بر یال قشنگش می زدم
هم نوازش
هم رهایی
مست مستش کرده بود
یال و گیسو در هوا
رقصان میان سبزه ها
دل هوای عاشقی
در زیر باران کرده بود
آفتاب نیم روز دستی تکان داد و نشست
لاله ی زیبای وحشی خواب
دست در دست شقایق
شهد شیرین بهار گل کرده بود
شبنم از ابری به برگی رفته بود
بوی خاک عاشقی
می آمد ازتنگ غروب
یال اسبی میل طوفان
وحشت از یوغ ستم در دل نبود
دست بر یال قشنگش می زدم
هم نوازش
هم رهایی
مست مستش کرده بود
یال و گیسو در هوا
رقصان میان سبزه ها
دل هوای عاشقی
در زیر باران کرده بود
۱۹.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۱