عاشقانه های شبنم
از من ای عشق دمی بهر نگاری بنویس
لحظه ای بر لب دریاچه قراری بنویس
نامه ای بهر نگاری چو نوشتی ای عشق
حالِ پاییزیِ من را تو بهاری بنویس
چشمه ای خشکم و این گوشه فراموش شدم
بسترم خشک اگر هست، تو جاری بنویس
ناله ی غم زده ی حنجره و بغض مرا...
شیش و هشتی ز من و نغمه ی تاری بنویس
دشت بازی بنویس و منو او را سر میز
زیر بارانِ بهشتی،به کناری بنویس
نکند لحظه ای از حال مرا شرح دهی...
متنِ موزونِ خوش و قافیه داری بنویس
لحظه ای بر لب دریاچه قراری بنویس
نامه ای بهر نگاری چو نوشتی ای عشق
حالِ پاییزیِ من را تو بهاری بنویس
چشمه ای خشکم و این گوشه فراموش شدم
بسترم خشک اگر هست، تو جاری بنویس
ناله ی غم زده ی حنجره و بغض مرا...
شیش و هشتی ز من و نغمه ی تاری بنویس
دشت بازی بنویس و منو او را سر میز
زیر بارانِ بهشتی،به کناری بنویس
نکند لحظه ای از حال مرا شرح دهی...
متنِ موزونِ خوش و قافیه داری بنویس
۱۴.۳k
۱۲ آبان ۱۴۰۲