عاشقانه سفر دلتنگی
من بی تو شهری سوت و کورم درد یعنی این
یک کوره راه بی عبورم طرد یعنی این
خسته از آنچه گفتم و انگار نشنیدی
دیگر بریدم از همه دلسرد یعنی این
پاییز تن پوشی شده بر شعرهایم که:
می افتد هر شب از درختت زرد یعنی این
با این همه پای تو ماندم عاشق و خاموش
با مهربانی پاک و ساده مرد یعنی این
در کوچه های دوزخت بر دوش نعشم را –
من می برم هوشیار تر شبگرد یعنی این
از شهر شب تنهایی ام را تا به صبحی نو
بر بال شعرت می کشانم درد یعنی این
مادر به فرزندش نشانم می دهد آرام
می گویدش او را ببین ولگرد یعنی این!!!
یک کوره راه بی عبورم طرد یعنی این
خسته از آنچه گفتم و انگار نشنیدی
دیگر بریدم از همه دلسرد یعنی این
پاییز تن پوشی شده بر شعرهایم که:
می افتد هر شب از درختت زرد یعنی این
با این همه پای تو ماندم عاشق و خاموش
با مهربانی پاک و ساده مرد یعنی این
در کوچه های دوزخت بر دوش نعشم را –
من می برم هوشیار تر شبگرد یعنی این
از شهر شب تنهایی ام را تا به صبحی نو
بر بال شعرت می کشانم درد یعنی این
مادر به فرزندش نشانم می دهد آرام
می گویدش او را ببین ولگرد یعنی این!!!
۴.۸k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲