عاشقانه های شبنم تقدیم بابا محمدم
باز هم پنجشنبه و بار دگر
دل هوای خانه ات کرده پدر
باز پنجشنبه شد،و دل بیقرار
من گرفتار غم فقدان یار
دل که از داغ پدر دلخون شده
چشمهایم همچنان جیحون شده
کاش میشد تا شبی وقت سحر
غرق آغوشت بخوابم ای پدر
رفتی و آتش به جانم زد غمت
درد را تا استخوانم زد غمت
من همان شیدای محزون توام
دختر زیبای دلخون توام
کاش میشد باز برگردد بهار
فصل گیلاس و من و دیدار یار
یار من بابای خوبم بود و بس
هم شمال و هم جنوبم بود و بس
تا همیشه داغدارت مانده ام
تا ابد روی قرارت مانده ام
یا بیا بار دگرپیشم نشین
یا بیا من را ببر ای نازنین
دل هوای خانه ات کرده پدر
باز پنجشنبه شد،و دل بیقرار
من گرفتار غم فقدان یار
دل که از داغ پدر دلخون شده
چشمهایم همچنان جیحون شده
کاش میشد تا شبی وقت سحر
غرق آغوشت بخوابم ای پدر
رفتی و آتش به جانم زد غمت
درد را تا استخوانم زد غمت
من همان شیدای محزون توام
دختر زیبای دلخون توام
کاش میشد باز برگردد بهار
فصل گیلاس و من و دیدار یار
یار من بابای خوبم بود و بس
هم شمال و هم جنوبم بود و بس
تا همیشه داغدارت مانده ام
تا ابد روی قرارت مانده ام
یا بیا بار دگرپیشم نشین
یا بیا من را ببر ای نازنین
۷.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳