عاشقانه های شبنم

مهربانی کوچ کرد از کوچه‌هایِ انتظار
سایه‌ ها بانگ حزین و مردمان بس بی‌ قرار 
عطر دلتنگی در و دیوار را پر کرده است
خشت‌ خشتِ شهر رنگین شد ز خطّ و یادگار
این زمین عمری به زیرِ پای مردم می‌دوید
خسته از تنهاییش شد پیرمردِ روزگار
تا کلاغ و بلبل و قمری ز کوچه پر کشید 
هر چنارِ کهنه شد چوبِ تبر یا چوب دار
کودکی بر سنگ فرشِ کوچه‌ ها جا مانده است
لی‌ لی و هر بازیِ دیگر شده بی‌ اعتبار
خاطراتِ مادری مانده معطّل پشت در
مانده‌ایم اما به راه زندگی چشم انتظار
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم بازندگیم

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

روانشناسی رابطه

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط