✲ بزرگ ترین ترستون چیه... ؟ 🦅🐍 « ادامه 👇 »
.
من عقابی بودم که نگاه یک مار ، سخت آزارم داد .
بال بگشودم و سمتش رفتم . از زمینش کندم ، به هوا آوردم .
آخر عمرش بود که فریب چشمش ، سخت جادویم کرد .
در نوک یک قله ، آشیانش دادم که همین دل رحمی ، چه به روزم آورد .
عشق ، جادویم کرد . زهر خود بر من ریخت . از نوک قله زمین افتادم .
تازه آمد یادم ، من عقابی بودم...
#زندگی
من عقابی بودم که نگاه یک مار ، سخت آزارم داد .
بال بگشودم و سمتش رفتم . از زمینش کندم ، به هوا آوردم .
آخر عمرش بود که فریب چشمش ، سخت جادویم کرد .
در نوک یک قله ، آشیانش دادم که همین دل رحمی ، چه به روزم آورد .
عشق ، جادویم کرد . زهر خود بر من ریخت . از نوک قله زمین افتادم .
تازه آمد یادم ، من عقابی بودم...
#زندگی
۹.۶k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.