عاشقانه های شبنم

نمی دانم چرا تحت فشارم تازگی ها
نمیفهمم چرا در انتظارم تازگی‌ها
تمرکز کرده ام برروی ساعت ، خنده دار است
ندارم همدم اما بی قرارم تازگی ها
نشستم گوشه ای، یخ کرده و خاموش و سردم
ولی در حال بغض و انفجارم تازگی ها
به من نوری نمی تابد شبیه نور خورشید
تعجب می کنم چون سایه دارم تازگی ها
دو چشمم بی جهت خیس است و پاکش میکنم هی
گمانم پیرم و بی اختیارم تازگی ها
شبیه صفحه ی تلخ حوادث در جراید
پر از اخبار شوم  و ناگوارم تازگی ها
خودم دردم، خودم دکتر، خودم فهمیده ام خوب
به یک بیماری نادر دچارم تازگی ها
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم درکنارعزیزترینم

عاشقانه های شبنم تقدیم زندگیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط