آدمی دو قلب دارد
آدمی دو قلب دارد
قلبی که از بودن آن با خبر است
و قلبی که از حضورش بیخبر
قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه میتپد
همان که گاهی میشکند
گاهی میگیرد و گاهی میسوزد
گاهی سنگ میشود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست میرود
با این دل است که عاشق میشویم
با این دل است که دعا میکنیم
با همین دل است که نفرین میکنیم
و گاهی وقتها هم کینه میورزیم
اما قلب دیگری هم هست
قلبی که از بودنش بی خبریم
این قلب اما در سینه جا نمیشود
و به جای اینکه بتپد میوزد و میبارد و میگردد و میتابد
این قلب نه میشکند نه میسوزد و نه میگیرد
سیاه و سنگ هم نمیشود
از دست هم نمیرود
زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمیماند
بالا میرود و بالا میرود و بین زمین و ملکوت میرقصد
این همان قلب است که وقتی تو نفرین میکنی او دعا میکند
وقتی تو بد میگویی و بیزاری او عشق میورزد
وقتی تو میرنجی او میبخشد
این قلب کار خودش را میکند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت
نه به آنچه میگویی نه به آنچه میخواهی
و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند
ما را دوست دارند بی هیچ علتی.
قلبی که از بودن آن با خبر است
و قلبی که از حضورش بیخبر
قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه میتپد
همان که گاهی میشکند
گاهی میگیرد و گاهی میسوزد
گاهی سنگ میشود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست میرود
با این دل است که عاشق میشویم
با این دل است که دعا میکنیم
با همین دل است که نفرین میکنیم
و گاهی وقتها هم کینه میورزیم
اما قلب دیگری هم هست
قلبی که از بودنش بی خبریم
این قلب اما در سینه جا نمیشود
و به جای اینکه بتپد میوزد و میبارد و میگردد و میتابد
این قلب نه میشکند نه میسوزد و نه میگیرد
سیاه و سنگ هم نمیشود
از دست هم نمیرود
زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمیماند
بالا میرود و بالا میرود و بین زمین و ملکوت میرقصد
این همان قلب است که وقتی تو نفرین میکنی او دعا میکند
وقتی تو بد میگویی و بیزاری او عشق میورزد
وقتی تو میرنجی او میبخشد
این قلب کار خودش را میکند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت
نه به آنچه میگویی نه به آنچه میخواهی
و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند
ما را دوست دارند بی هیچ علتی.
۱۲.۰k
۰۱ آبان ۱۴۰۳