عاشقانه
دیدی آخر در غُبارت گُم شدم؟
در خَمِ چشمِ خَمارت گم شدم
غُنچه ی لبها چو بگشودی زِ هم
در گلستانِ بهارت گم شدم
دیدی از کف رفتم و نالان تو
در شبِ شور و شرارت گم شدم
هیچ دانستی شدم شیدای تو
در میان شام تارت گم شدم
دیدی افتادم به تاریکی شب؟
در پی قول و قرارت گم شدم
در خَمِ چشمِ خَمارت گم شدم
غُنچه ی لبها چو بگشودی زِ هم
در گلستانِ بهارت گم شدم
دیدی از کف رفتم و نالان تو
در شبِ شور و شرارت گم شدم
هیچ دانستی شدم شیدای تو
در میان شام تارت گم شدم
دیدی افتادم به تاریکی شب؟
در پی قول و قرارت گم شدم
۳۱.۷k
۲۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.