عاشقانه های شبنم
من فراموش نکردم
من از نهایت "درد "به بی حسی رسیدم
من انقدر "غم "دیدم
که غم دوری تو را به روی خودمم
نیارم
تو انقدر از دنیام دور بودی
که حتی الان اگه
معجزه ای بشه و برگردی
منو نمیشناسی
من قوی تر شدم
دیگه جای خالی تو رو
با تصویر خیالی پر نمیکنم
من دیگه "تو" رو
تو "رویا" جستجو نمیکنم
من حالا دیگه یاد گرفتم
که "فراموشی "دوای درد
همه ی درد هاست
یاد گرفتم از هیچ لبخندی خیال
"دوست داشتن "
به سرم نزنه.
من از نهایت "درد "به بی حسی رسیدم
من انقدر "غم "دیدم
که غم دوری تو را به روی خودمم
نیارم
تو انقدر از دنیام دور بودی
که حتی الان اگه
معجزه ای بشه و برگردی
منو نمیشناسی
من قوی تر شدم
دیگه جای خالی تو رو
با تصویر خیالی پر نمیکنم
من دیگه "تو" رو
تو "رویا" جستجو نمیکنم
من حالا دیگه یاد گرفتم
که "فراموشی "دوای درد
همه ی درد هاست
یاد گرفتم از هیچ لبخندی خیال
"دوست داشتن "
به سرم نزنه.
۷.۱k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳