عاشقانه های شبنم درکنارعزیزانم
شرح حالم را بپرس از زعفرانهایے؛ ڪه اشک
پاے دشتِ گونه هایم آبیارے میڪند
تا سحر بر خویش میپیچد مرا بی تاب تر
این دلے ڪه دوری ات را بیقرارے میڪند
پاے دشتِ گونه هایم آبیارے میڪند
تا سحر بر خویش میپیچد مرا بی تاب تر
این دلے ڪه دوری ات را بیقرارے میڪند
۷.۴k
۰۴ دی ۱۴۰۲