من یه بار وسط سال پنجم یعنی نیم سال پیش
خواب دیدم کوک آمده خونمون کلی هدیه و.. آورده بود واسم مامانم بیدارم کرد چون مدرسم شروع شده بود با بغض بیدار شدم رفتم مدرسم دوستم گفت چی شده گریم گرفت گفتم میخواستم جاش باشم میخواستم بمونم جاش حتی باهاش خداحافظی نکردم و.....
۲۲۱
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.