انگار براش مهم بودم
انگار براش مهم بودم
یک اشتباه پرستاری باعث شد دادوبیدادکنه
هنوزم صدای دیشبشو یادمه که باعصبانیت داشت حرف میزد
اخه دکتر گفت که نزدیک بود بمیرم
ولی نشد همیشه همین طوری بوده
بایه اتفاق ویه لحظه قفلت لب مرز مرگ میری ولی برمیگردی
همیشه میپرسیدم چرا؟
ازبیمارستان بیزارم دعاکنید مرخصم کنن برم خونه خستم...
یک اشتباه پرستاری باعث شد دادوبیدادکنه
هنوزم صدای دیشبشو یادمه که باعصبانیت داشت حرف میزد
اخه دکتر گفت که نزدیک بود بمیرم
ولی نشد همیشه همین طوری بوده
بایه اتفاق ویه لحظه قفلت لب مرز مرگ میری ولی برمیگردی
همیشه میپرسیدم چرا؟
ازبیمارستان بیزارم دعاکنید مرخصم کنن برم خونه خستم...
۳.۵k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰