انگار همین حوالی نشستیم
انگار همین حوالی نشستیم
و در آغوش غزلهای هم
چه عهدها که نبستیم
و چرا امروز
تمام آن قهوه های شبانه که من برایت ساختم
و تو عطرشان را چشیده بودی بعد از عشق
و نوشیده بودیم در آغوش هم
فراموشت شد
عهدبشکستی و نشکستم
تو بندها گسستی و نگسستم
وای
جانم بیقرار بوسیدنت
و تو گریزانی از هماغوشی ام...
@SASANKHAKSARVAHIDTOISERKANI
@SASANKHAKSAR1357BOOKS
Join my group board, مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحید تویسرکانی on Pinterest! https://pin.it/6kSkqEb
و در آغوش غزلهای هم
چه عهدها که نبستیم
و چرا امروز
تمام آن قهوه های شبانه که من برایت ساختم
و تو عطرشان را چشیده بودی بعد از عشق
و نوشیده بودیم در آغوش هم
فراموشت شد
عهدبشکستی و نشکستم
تو بندها گسستی و نگسستم
وای
جانم بیقرار بوسیدنت
و تو گریزانی از هماغوشی ام...
@SASANKHAKSARVAHIDTOISERKANI
@SASANKHAKSAR1357BOOKS
Join my group board, مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحید تویسرکانی on Pinterest! https://pin.it/6kSkqEb
۳.۵k
۱۵ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.