عاشقانه
دوباره بی تو نشستن چه ماتمی دارد
که شعر، حوصله و صحبتِ کمی دارد
نمیرود طرف خودنویس دست دلم
که بی تو شعر نوشتن عجب غمی دارد
دوباره تکیه به دیوار میزنم تا صبح
که باز شانه ی دیوار مرهمی دارد
و راستی طرف عصر توی خاطره ام
هوا گرفته و باران نم نمی دارد
دوباره گم شده ام در هزار تویِ خیال
همیشه خاطره گیسوی پر خمی دارد
عجیب گیج و گمم از هوای خاطره هام
حساب عشق دودوتایِ مبهمی دارد
که چوب خطِ خیال از حساب من در رفت
دوباره بی تو نشستن چه ماتمی دارد بابای خوبم 😭😭
که شعر، حوصله و صحبتِ کمی دارد
نمیرود طرف خودنویس دست دلم
که بی تو شعر نوشتن عجب غمی دارد
دوباره تکیه به دیوار میزنم تا صبح
که باز شانه ی دیوار مرهمی دارد
و راستی طرف عصر توی خاطره ام
هوا گرفته و باران نم نمی دارد
دوباره گم شده ام در هزار تویِ خیال
همیشه خاطره گیسوی پر خمی دارد
عجیب گیج و گمم از هوای خاطره هام
حساب عشق دودوتایِ مبهمی دارد
که چوب خطِ خیال از حساب من در رفت
دوباره بی تو نشستن چه ماتمی دارد بابای خوبم 😭😭
۲۶.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۱