عاشقانه
قلبِ من با قلبِ تو ای نازنینِ دیده مست !
عهد و پیمان را نهاد و هر دو را جانانه بست
تکیه دادش بر فراخِ سینه یِ مردانه ات
در کنارِ تو نباشد ترسی از غولِ شکست
تا حواست پر زد و بر حالِ شعرم خیره شد
مِهر و عشقت آمد و در هر غزل جانا ! نشست
بعد از آن دیگر فراموشی و خاموشی کجاست ؟؟
باورم کن نام و یادت هر کجائی هست و هست
دل به محرابِ دو چشمت خم شود ای ماه من !
سر گذارد سجده ها بر حرمتِ آن هر دو دست...
عهد و پیمان را نهاد و هر دو را جانانه بست
تکیه دادش بر فراخِ سینه یِ مردانه ات
در کنارِ تو نباشد ترسی از غولِ شکست
تا حواست پر زد و بر حالِ شعرم خیره شد
مِهر و عشقت آمد و در هر غزل جانا ! نشست
بعد از آن دیگر فراموشی و خاموشی کجاست ؟؟
باورم کن نام و یادت هر کجائی هست و هست
دل به محرابِ دو چشمت خم شود ای ماه من !
سر گذارد سجده ها بر حرمتِ آن هر دو دست...
۱۱.۴k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱