حسین است ، سر سلسله عشاق
الماس اگر چه از همه جواهرها شفاف تر است ، سخت تر نیز هست . ماندن در صف اصحاب مهدی فاطمه عج الله تنها با یقین مطلق ممکن است …
و ای دل! تو را نیز از این سنت لایتغیر خلقت گریزی نیست . نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بالا آزموده اند و لاغیر… صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است!
دل مؤمن را که می شناسی : مجمع اضداد است ، رحم و شدت را با هم دارد و رقت و صلابت را نیز با هم . زلزله ای که در شانه های ستبرشان افتاده از غلیان آتش درون است؛ چشمه اشک نیز از کنار این آتش می جوشد که این همه داغ است!
امام حسین علیه السلام!عزیز دل حضرت مادر! مرا با تو سخنی است که اگر اذن می دهی بگویم:« در صحرای کربلا نبوده ام و اکنون هزاران سال از آن روز گذشته است. اما مگرنه این که آن صحرا بادیه هول ابتلائات است و هیچ که را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام ، مرادم آنان هستند که تنها به لفظ، یا لیتنا کنا معکم(کاش ما هم با شما بودیم) گفته اند! پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و هر صبح و شام از جانسوزترین غم و مصیبت دشت کربلا؛اسارت عمه جانم حضرت زینب کبری سلام الله سر در گریبان گریه فرو کنم .»
و اکنون مهدی تو است که مسافر سفر بلند شب که در اشتیاق روز، چشم به افق طلوع دوخته است و انتظار می کشد و اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است ... پای بر مسلخ عشق نهادن ، گردن به تیغ جفا سپردن ، با خون کویر تشنه را سیراب کردن و خون دل خوردن …
نه از آنانم که دست از او بردارم و پیرامون او را رها کنم در هنگامه ای که دشمنان و خائنان اینچنین او را در محاصره گرفته اند!
والله ، اگر بدانم که کشته خواهم شد ، آنگاه جان دوباره خواهم یافت تا پیکرم را زنده بسوزانند و خاکسترم را برباد دهند و این کردار را هفتاد بار مکرر خواهند کرد تا از او جدا شوم، دست از او برنخواهم داشت تا مرگ را در خدمت او ملاقات کنم!
صحرای بلا به وسعت تاریخ است و کار به یک یا لیتنی کنت معکم ختم نمی شود . اگر مرد میدان صداقتی ، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با مرگ انسی این گونه هست یا خیر! اگر هست که هیچ ، تو نیز از قبله داران دایره طوافی ، و اگر نه …تنها مدعی دروغین مهدویتی!
امام عشق ، خود یارانش را اینچنین ستوده است : « جنگجویانی دلاور و استوار که با مرگ در راه حق آنچنان انس گرفته اند که طفلی به شیر مادر! »
مباد که از سر غفلت این سفینه اجل را مأمنی جاودان بینگارید و در این توهم ، از سفر آسمانی خویش غافل شوید!
کیانند این کبوتران حرم انس و اصحاب آخرالزمانی؟چگونه است که سینه هایتان از این همه خیانت نمی شکافد و قلب هایتان تاب این همه را می آورد و از هم نمی درد؟؟؟!!!!
_صحرای بلا به وسعت تاریخ است و کار به یک یا لیتنی کنت معکم ختم نمی شود!
_مردان حق را خوفی از غیر خدا نیست!
_ای هر چه خائن و ساکت!بهراسید!ان شاءالله ظهور نزدیک است!
و ای دل! تو را نیز از این سنت لایتغیر خلقت گریزی نیست . نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بالا آزموده اند و لاغیر… صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است!
دل مؤمن را که می شناسی : مجمع اضداد است ، رحم و شدت را با هم دارد و رقت و صلابت را نیز با هم . زلزله ای که در شانه های ستبرشان افتاده از غلیان آتش درون است؛ چشمه اشک نیز از کنار این آتش می جوشد که این همه داغ است!
امام حسین علیه السلام!عزیز دل حضرت مادر! مرا با تو سخنی است که اگر اذن می دهی بگویم:« در صحرای کربلا نبوده ام و اکنون هزاران سال از آن روز گذشته است. اما مگرنه این که آن صحرا بادیه هول ابتلائات است و هیچ که را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام ، مرادم آنان هستند که تنها به لفظ، یا لیتنا کنا معکم(کاش ما هم با شما بودیم) گفته اند! پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و هر صبح و شام از جانسوزترین غم و مصیبت دشت کربلا؛اسارت عمه جانم حضرت زینب کبری سلام الله سر در گریبان گریه فرو کنم .»
و اکنون مهدی تو است که مسافر سفر بلند شب که در اشتیاق روز، چشم به افق طلوع دوخته است و انتظار می کشد و اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است ... پای بر مسلخ عشق نهادن ، گردن به تیغ جفا سپردن ، با خون کویر تشنه را سیراب کردن و خون دل خوردن …
نه از آنانم که دست از او بردارم و پیرامون او را رها کنم در هنگامه ای که دشمنان و خائنان اینچنین او را در محاصره گرفته اند!
والله ، اگر بدانم که کشته خواهم شد ، آنگاه جان دوباره خواهم یافت تا پیکرم را زنده بسوزانند و خاکسترم را برباد دهند و این کردار را هفتاد بار مکرر خواهند کرد تا از او جدا شوم، دست از او برنخواهم داشت تا مرگ را در خدمت او ملاقات کنم!
صحرای بلا به وسعت تاریخ است و کار به یک یا لیتنی کنت معکم ختم نمی شود . اگر مرد میدان صداقتی ، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با مرگ انسی این گونه هست یا خیر! اگر هست که هیچ ، تو نیز از قبله داران دایره طوافی ، و اگر نه …تنها مدعی دروغین مهدویتی!
امام عشق ، خود یارانش را اینچنین ستوده است : « جنگجویانی دلاور و استوار که با مرگ در راه حق آنچنان انس گرفته اند که طفلی به شیر مادر! »
مباد که از سر غفلت این سفینه اجل را مأمنی جاودان بینگارید و در این توهم ، از سفر آسمانی خویش غافل شوید!
کیانند این کبوتران حرم انس و اصحاب آخرالزمانی؟چگونه است که سینه هایتان از این همه خیانت نمی شکافد و قلب هایتان تاب این همه را می آورد و از هم نمی درد؟؟؟!!!!
_صحرای بلا به وسعت تاریخ است و کار به یک یا لیتنی کنت معکم ختم نمی شود!
_مردان حق را خوفی از غیر خدا نیست!
_ای هر چه خائن و ساکت!بهراسید!ان شاءالله ظهور نزدیک است!
۷.۷k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.