عاشقانه های شبنم
بیا قدری بزن حرفی خودت را در غزل جا کن
بیا جانا بزن چرخی تماما این گره وا کن
قطار عمرمان یارا به روی خط پایان است
بیا کفش سفرهامان دوباره چِفت بر پا کن
شب آید خلوتِ تنهایمان آید چه خوش آید
ز من هی بوسه پشت هم تمنا کن تمنا کن
قلم در دست من می رقصد آنجائی که می آئی
مرا که شاعرت هستم تماشا کن تماشا کن
بدان که منتظر هستم همیشه در دل غربت
شده پائیزِ رویائی بیا و بر تنم "ها" کن...
بیا جانا بزن چرخی تماما این گره وا کن
قطار عمرمان یارا به روی خط پایان است
بیا کفش سفرهامان دوباره چِفت بر پا کن
شب آید خلوتِ تنهایمان آید چه خوش آید
ز من هی بوسه پشت هم تمنا کن تمنا کن
قلم در دست من می رقصد آنجائی که می آئی
مرا که شاعرت هستم تماشا کن تماشا کن
بدان که منتظر هستم همیشه در دل غربت
شده پائیزِ رویائی بیا و بر تنم "ها" کن...
۳.۷k
۲۰ مهر ۱۴۰۲