هزار شکر خدا را که در غمت شب و روز دلم بود خون، چشم چشمه، مژگان جوست عنایتی کن و خون کن سرشک مرا به آن خدای عظیمی که خونبهای تو، اوست
گلویم زخم شد بابا تو را از بس صدا کردم
اگرچه لِه شدم اما نمازم را ادا کردم
به تو گفتم که می خواهم شبیه مادرت باشم
از این رو پهلویم را با کتک ها آشنا کردم
چرا رفتی سر نیزه مگر آغوش من جا نیست
شبی در خواب دیدم که تو را از نی جدا کردم
به دنبال النگویم دویدم لحظه ای اما
تو را بر نیزه ها دیدم النگو را رها کردم
تو که رفتی پدر جانم گره بر کارمان افتاد
ولی من از سر زلفت گره با گریه وا کردم
تمام سنگ ها با هم سر تو شرط می بستند
خودت دیدی برای تو آنجا چقدر دعا کردم
میان گریه ها یک شب به یاد اصغر افتادم
زدم بر سینه ام اما رباب آمد حیا کردم
شنیدم چند وقتی هست خواب عمه می آیی
برای دیدنت من هم پدر جان نذرها کردم
تنم را غسل دادند و کفن کردند آن لحظه
خودت میدانی ای بابا که یاد بوریا کردم
_بدانید ای تمامِ اهلِ عالم
مرا دنیا حسین، عقبا حسین است
شهیدی که وضو بگرفت از خون
به مقتل ظهر عاشورا حسین است
_سالار شهیدان به فرزندش امام سجاد فرمود: «سوگند به خدا؛ خون من از جوشش باز نمی ایستد تا اینکه خداوند، مهدی(عج) را برانگیزد!
_«این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء این الطالب بدم المقتول بکربلا. . .»
کجاست آن منتقمی که خون به ناحق ریخته و پایمال شده پیامبران و فرزندان آن ها را طلب خواهد کرد؛ کجاست آن که از خون شهید کربلا انتقام خواهد کشید؟
_امام و تنها منجی و احیاگر دین الهی! به جانسوزترین غم و مصیبت دشت کربلا؛ اسارت عمه جانتان حضرت زینب کبری سلام الله ادرکنی، العجل!
_ندا سر بده :«انا بقیة اللّه فی ارضه و المنتقم من اعدائه. . .» من بقیة اللّه در روی زمین خدا هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت.»
اگرچه لِه شدم اما نمازم را ادا کردم
به تو گفتم که می خواهم شبیه مادرت باشم
از این رو پهلویم را با کتک ها آشنا کردم
چرا رفتی سر نیزه مگر آغوش من جا نیست
شبی در خواب دیدم که تو را از نی جدا کردم
به دنبال النگویم دویدم لحظه ای اما
تو را بر نیزه ها دیدم النگو را رها کردم
تو که رفتی پدر جانم گره بر کارمان افتاد
ولی من از سر زلفت گره با گریه وا کردم
تمام سنگ ها با هم سر تو شرط می بستند
خودت دیدی برای تو آنجا چقدر دعا کردم
میان گریه ها یک شب به یاد اصغر افتادم
زدم بر سینه ام اما رباب آمد حیا کردم
شنیدم چند وقتی هست خواب عمه می آیی
برای دیدنت من هم پدر جان نذرها کردم
تنم را غسل دادند و کفن کردند آن لحظه
خودت میدانی ای بابا که یاد بوریا کردم
_بدانید ای تمامِ اهلِ عالم
مرا دنیا حسین، عقبا حسین است
شهیدی که وضو بگرفت از خون
به مقتل ظهر عاشورا حسین است
_سالار شهیدان به فرزندش امام سجاد فرمود: «سوگند به خدا؛ خون من از جوشش باز نمی ایستد تا اینکه خداوند، مهدی(عج) را برانگیزد!
_«این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء این الطالب بدم المقتول بکربلا. . .»
کجاست آن منتقمی که خون به ناحق ریخته و پایمال شده پیامبران و فرزندان آن ها را طلب خواهد کرد؛ کجاست آن که از خون شهید کربلا انتقام خواهد کشید؟
_امام و تنها منجی و احیاگر دین الهی! به جانسوزترین غم و مصیبت دشت کربلا؛ اسارت عمه جانتان حضرت زینب کبری سلام الله ادرکنی، العجل!
_ندا سر بده :«انا بقیة اللّه فی ارضه و المنتقم من اعدائه. . .» من بقیة اللّه در روی زمین خدا هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت.»
۶.۰k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.